راهنمای جامع نوشتن سناریو تست‌ کاربردپذیری

نوشتن سناریوهای تست کاربردپذیری به شکلی که ممکن است در زندگی واقعی‌ اتفاق بیفتد، کاربران را به موضوع علاقه‌مند می‌کند؛ و برای گرفتن نتایجی قابل استنادتر، بهتر است انتخاب شیوه‌ی انجام سناریو را بر عهده خود کاربران بگذاریم.

منبع عکس: فری‌پیک
منبع عکس: فری‌پیک
  • آیا طراحی و پیاده‌سازی درستی انجام داده‌ایم؟
  • آیا کاربران و مشتریان ما طرز استفاده از این رابط کاربری را می‌فهمند؟
  • آیا کاربران با دیدن سایت‌ گیج می‌شوند؟
  • مراحلی که برای خرید طراحی کرده‌ایم برای کاربران واضح است؟
  • آیا کاربران می‌توانند به راحتی از وب‌سایت یا اپلیکیشن ما استفاده کنند؟

اثربخش‌ترین راه برای پاسخ قطعی به این سوالات، در واقع همان واضح‌ترین راه است! مشاهده‌ شیوه‌ی استفاده‌ی آدم‌های واقعی از رابط کاربری ما؛ و این جوهره‌ی تست کاربردپذیری است.

انتخاب شرکت‌کنندگان مناسب برای تست و نوشتن سناریوهای واقعی برای آن‌ها، دید کیفی عمیقی از این‌که چه چیزهایی در رابط کاربری مشکل‌ساز است و باعث ریزش کاربران می‌شود، به شما می‌دهد.

این دید عمیق، کمک بزرگی برای بهبود طراحی، عملکرد کلی و در نهایت گسترش کسب و کار شما خواهد بود.

همچنین با اندازه‌گیری درصد کاربرانی که مراحل موردنظر را بدون مشکل تمام کرده‌اند، می‌توانید کاربردپذیری کلی سایت یا اپلیکیشن خود را اندازه‌گیری کرده و برای بهبود در بلندمدت برنامه‌ریزی کنید.

اهداف کاربران را مشخص کنید

برای تماشای کار شرکت‌کنندگان در تست، طبعا لازم است کاری را برای آن‌‌ها در نظر بگیرید. معمولا از این کارها به عنوان «وظیفه» یاد می‌شود. من ترجیح می‌دهم از کلمه‌ی «فعالیت‌ها» استفاده کنم تا مانع ایجاد این حس شوم که تست برای سنجیدن آن‌هاست و مجبور به انجامش هستند.

به‌جای این‌که بدون هیچ توضیحی فقط به کاربر دستور بدهیم کار الف یا ب را انجام دهد، بهتر است سناریویی را در اختیار او بگذاریم که در یک موقعیت فرضی قرار گرفته و باید کارهایی را به تناسب آن موقعیت انجام دهد. با خلق این سناریو، در واقع داستانی در ذهن کاربر شکل می‌گیرد که انجام فعالیت‌های موردنظر را برایش منطقی کرده و در نتیجه شرایط واقعی‌تری را برای تست محصول ایجاد می‌کند.

پیش از نوشتن سناریو و استفاده از آن در تست کاربردپذیری، لازم است لیستی کلی از اصلی‌ترین اهداف کاربران برای کار با وبسایت یا اپلیکیشن‌تان تهیه کنید.

از خودتان بپرسید:

حیاتی‌ترین کارهایی که می‌خواهم همه کاربرانم قادر به انجام آن باشند چیست؟

برای مثال در nngroup.comهمه کاربران باید بتوانند به راحتی به این سه هدف اصلی برسند:

  • مقالات مورد نظرشان را در یک دسته‌بندی مشخص پیدا کنند
  • برای شرکت در سمینارهای هفتگی تجربه کاربری ثبت‌نام کنند
  • متوجه این‌که ما سرویس مشاوره داریم شوند، و اطلاعات مربوط به این موضوع را پیدا کنند

برای انجام سناریو به کاربران انگیزه دهید

وقتی اهداف کاربران را مشخص کردید، باید سناریوهایی بنویسید که برای تست کاربردپذیری مناسب باشند و مفیدترین اطلاعات را به شما بدهد. یک سناریو، شرح عملی کاری است که می‌خواهید کاربر انجام دهد تا بتوانید رابط کاربری وب‌سایت یا اپلیکیشن‌ خود را تست کنید. برای مثال سناریوی تست سایتی که کارش فروش بلیط و رزرو هتل است، می‌تواند به این شکل باشد:

تصمیم گرفته‌اید برای تعطیلات، از تاریخ 3 تا 14 مارچ به نیویورک سفر کنید و می‌خواهید برای این سفر بلیط و هتل‌ رزرو کنید. به سایت امریکن‌ایرلاینز و ‌جت‌بلو بروید و ببینید کدام یک بهترین پیشنهادها را برای شما دارند.

سناریوها باید زمینه‌ساز ترغیب کاربر به کار با رابط کاربری باشند، تا تست را جوری انجام دهد که انگار در خانه یا محل کار خود است.

سناریویی که ضعیف نوشته شده باشد، معمولا باعث می‌شود کاربر حس کند حتما باید از یک ویژگی خاص استفاده کند؛ در حالی که ممکن است در حالت عادی نیازی به استفاده از آن نداشته باشد. اما سناریویی که خوب نوشته شده است می‌تواند به برگزار کننده‌ی تست این دید را بدهد که کاربران در حالت عادی و زندگی روزمره‌ی خود، به دنبال چه خصوصیات و ویژگی‌هایی در محصول هستند.

این سه نکته می‌تواند نتایجی که از تست کاربردپذیری می‌گیرید را دقیق‌تر و قابل استناد کند:

  1. . سناریوها را شبیه به واقعیت بنویسید

هدف کاربر: جستجو در کالاها و انتخاب کالای مورد نظر

سناریوی ناشیانه: یک جفت کفش دویدن نارنجی رنگ نایک بخرید.

سناریوی بهتر: یک جفت کفش با قیمت کمتر از چهل دلار بخرید.

اگر از کاربر بخواهیم مسیری مشخص را برای رسیدن به هدف انتخاب کند و یا هدفی را برایش مشخص کنیم که در زندگی واقعی مطابق آن عمل نمی‌کند، نتیجه‌ی تست غیرواقعی خواهد بود. در مثال بالا، کاربر باید این آزادی را داشته باشد که که کالاها را بر اساس نیاز خود بررسی و مقایسه کند تا هرچه بیشتر از لحاظ ذهنی در فضای واقعی قرار بگیرد.

رسیدن به سناریوهایی حرفه‌ای و واقع بینانه، بستگی به کاربرانی دارد که برای تست انتخاب می‌کنید و قسمتی از محصول که تست می‌کنید. برای مثال اگر یک وب‌سایت رزرو هتل را تست می‌کنید، کاربرانی را انتخاب کنید که در خانواده‌ی خود در این دست مسائل تصمیم‌گیرنده‌ بوده و انتخاب و خرید هتل برعهده‌ی آن‌هاست.

راه دیگری که به شما کمک می‌کند، این است که به کاربران خود این اختیار را بدهید که فعالیت‌های خود را مطابق میل‌شان تعریف کنند. مثلا برای تست وب‌سایتی که کارش فروش ماشین است، می‌توانید به جای نوشتن سناریوی کامل، کاربرانی را انتخاب کنید که واقعا در حال انتخاب و خرید ماشین هستند و از آن‌ها بخواهید مسیری که همین الان برای انتخاب و خرید ماشین انجام می‌دهند را روی وب‌سایت شما انجام دهند. این مدل تست برای رسیدن به نتایج واقعی بسیار مفید است؛ اما نسبت به استفاده از کاربرانی که لزوما در زندگی واقعی خود به دنبال خدمات شما نیستند وقت‌گیر و گران‌تر است.


2. سناریوها را قابل انجام بنویسید

هدف کاربر: پیدا کردن یک فیلم برای دیدن در وقت آزاد

سناریوی ناشیانه: تصمیم دارید روز تعطیل یک فیلم ببینید. به سایت www.fandango.com رفته و بگویید کجا کلیک می‌کنید.

سناریوی بهتر: با استفاده از سایت www.fandango.com  فیلمی برای دیدن در روز تعطیل‌تان پیدا کنید.

بهتر است به جای این‌که از کاربر بخواهید کاری را انجام دهد، ببینید که چگونه آن را انجام می‌دهد. اگر مستقیما بپرسید «چطور راهی پیدا می‌کنی که کار الف را انجام بدهی؟» یا «توضیح بده چطوری کار ب را انجام می‌دهی؟» کاربر به احتمال زیاد به جای کار با سایت یا اپلیکیشن، جواب را با کلمات به شما خواهد گفت. و همان‌طور که می‌دانید، به حرف‌ کاربران نمی‌توانید زیاد اعتماد کنید. چون وقتی موقع عمل برسد، کار دیگری را انجام می‌دهند. علاوه بر این، این‌که فقط بگویند چه استفاده‌ای از محصول خواهند کرد، این امکان را از شما می‌گیرد که متوجه شوید با چه چیزهایی راحت هستند و چه ویژگی‌هایی مانع کار آن‌هاست.


3. راهنمایی نکنید و مسیر را لو ندهید

هدف کاربر: دیدن نمرات میان‌ترم

سناریوی ناشیانه: می‌خواهید نمره‌های امتحان میان‌ترم خود را ببینید. به سایت بروید، وارد شوید، و بگوید برای گرفتن ریز نمرات کدام قسمت را کلیک می‌کنید؟

سناریوی بهتر: نمره‌های امتحان میان‌ترم خود را پیدا کنید.

سناریویی که قدم‌ها را شرح داده است، معمولا نشانه‌هایی در خود دارد که طرز استفاده از محصول را به کاربر لو می‌دهد. برای مثال اگر به کاربر بگویید روی کلمه «نقاط مثبت» در منو کلیک کن، متوجه نمی‌شوید که آیا کلماتی که در منو بکار برده‌اید برای او مفهوم است یا نه. این جور سناریوها رفتار کاربر را غیرواقعی کرده و نتایج قابل استنادی به شما نمی‌دهد.

سناریوهایی که حاوی کلمات و عباراتی هستند که در رابط کاربری هم استفاده شده‌اند، کاربر را پیش از انجام تست دچار جهت‌گیری کرده و دقتِ نتیجه را کاهش می‌دهند. اگر می‌خواهید بفهمید که آیا ثبت‌نام در خبرنامه‌ راحت است یا نه و سایت شما دکمه‌ای بزرگ دارد که روی آن عبارت « ثبت‌نام برای دریافت خبرنامه» نوشته شده است؛ نباید سناریویی شبیه به این بنویسید:«در خبرنامه‌ هفتگی سایت ثبت‌نام کنید.» بلکه بهتر است از عبارتی شبیه به این برای نوشتن سناریو استفاده کنید:«راهی پیدا کنید تا اطلاعات مربوط به اخبار و رویدادهای این سایت، مرتب برای شما ارسال شود.»

استفاده نکردن از کلماتی که در رابط‌ کاربری وجود دارند، همیشه کار راحتی نیست و حتا ممکن است منجر به گیج شدن کاربر شود. مخصوصا اگر هدف شما این باشد که ویژگی‌ای‌ استاندارد و شناخته شده را تست کنید. سرنخ ندادن به کاربر به معنی ایجاد ابهام نیست و در صورتی که می‌خواهید چنین تستی انجام دهید، می‌توانید از عبارات استاندارد استفاده کنید. این دو مثال را با هم مقایسه کنید:

سناریوی ناشیانه: از دندان‌پزشک خود وقت بگیرید.

سناریوی بهتر: برای سه‌شنبه آینده ساعت ده صبح، از دندان‌پزشکتان دکتر پترسون وقت بگیرید.

ممکن است الان فکر کنید اگر اسم دندان‌پزشک واقعی کاربر پترسون نباشد، مثال دوم اصول راهنمای نوشتن سناریوی خوب را زیر پا گذاشته است. اما این یکی از آن حالت‌هایی است که کاربر بارها انجامش داده و به خوبی با روندش آشناست. اگر سایت یا اپلیکیشنی ساخته‌اید که مراحل آن کاملا استاندارد است و همانند سایر سیستم‌های نوبت‌دهی؛ می‌توانید از این مدل سناریوهای استاندارد استفاده کنید. همچنین این‌جور سناریوها برای زمانی که در حال تست پروتوتایپ یا نسخه‌ی اولیه محصول هستید و فقط چند دندان‌پزشک محدود برای انتخاب دارید، مناسب است.

نتیجه

اگر سناریو مبهم یا نامشخص باشد، کاربر حتما از شما اطلاعات بیشتری می‌خواهد. برگزار کننده‌ی تست باید شناخت خوبی از محصول داشته باشد و تمام اطلاعات لازم برای انجام سناریوها را بداند تا بتواند بدون این‌که مستقیما به کاربر بگوید کدام قسمت را کلیک کند، این اطلاعات را در اختیار او قرار دهد. در حین انجام تست کاربردپذیری تا جایی که ممکن است سعی کنید شرایط دنیای واقعی را ایجاد کنید. کاربرانی شبیه به مشتریان واقعی‌تان انتخاب کنید و از استاندارد بودن سناریوها مطمئن شوید.

یک سناریوی واقعی:

  1. واقعی است و شبیه به کاری که کاربران در زندگی واقعی انجام می‌دهند
  2. برای کاربران انگیزه ایجاد می‌کند تا از محصول و رابط‌ کاربری آن استفاده کند
  3. حاوی سرنخ نیست و مسیری برای انجام فعالیت‌های موردنظر مشخص نمی‌کند



منبع: نلسن‌نورمن‌گروپ