جاه و عشق| DUNE 2021

تل ماسه اثری سوا از اثار قبلی ویلنوو برای درست کردن معجونی از تراژدی ها و رمانتیسم های شکسپیری تا تکنولوژی های روز دنیا . این فیلم همچنان که سعی میکند تا راه و رسم نمایش های پیشین مانند عصری که شکسپیر در ان می زیسته را بازنمایی کند ، سعی بر ان دارد تا با تکنولوژی و موسیقی مسخ کننده و بازیگرانی همه بلاک باستری جذابیتی مدرن برای خود دست و پا کند. ویلنوو با اینکه سعی داشته اثری فاخر خلق کند اما از افسار گیشه وی را رهایی نیست !

تل ماسه را میتوان از دو منظر بررسی کرد. اول فیلمنامه و اثری که از ان اقتباس شده است و دوم وجه سینماتیک و بصری خلق شده در اثر. تل ماسه نه به عنوان یک فیلم بلکه به عنوان یک متن و در درجه ای بالاتر ادبیات کوششی است تقلیدی برای تلفیقی از هملت ، اتللو و در یک کلام شکسپیر . چنین تقلیدی به سبب منشایی که برای خود اتخاذ کرده یک وجه نسبی از فرم را برای خود ایجاد میکند. اما این فرم ایجاد شده نه بواسطه خودش بلکه به واسطه خواستگاهش او را همراهی میکند.

تل ماسه به عنوانی اثری ادبی بیشتر به مراسمات ایینی شبیه است . جایی که انواع نیرو های متافیزیکی دست به دست هم داده تا کسی رابه منصب برساند یا شخص دیگری را خلع کند. در چنین موقعیتی چیزی که بیشتر از همه زایل می شود همان چیزی است که نمایش برای به تصویر کشیدن ان خلق شده . ازادی بیشتر از هر چیزی در وجود قهرمان داستان پل و به ترتیب در دیگر شخصیت های اثر رو به نابودی است. هیچ یک از اعمالی که انجام میدهند رنگ و بویی از ازادی و حقوقی که در پی اعمال ایجاد می شوند ندارد و نوعی خود نیز به دنبال احقاق این حقوق نیستند.

خواب های پل همه انچه باید برای وی اتفاق بیفتد را برایش نشان میدهد. این خواب ها نیز به ان دلیلی ایجاد شده در وهله اول اختیارش از بدو تولدش ازش گرفته شده . مادرش او را به امید خلق موعود پرورانده و سعی در تربیت بیشترش میکند. پل اما لحظه ای که از این عدم اختیار اگاه می شود به جای عصیان و تلاشی برای شکستن این زنجیر در بند کشنده اش ان را میپذیرد و گویی به ان وابسته نیز می شود.

وقتی این چنین عدم اختیار تمام موقعیت را احاطه کرده ، تاج و تخت پدر نیز هیچ گاه به پسر نمی رسد مگر با تحقیرش. تحقیر تمام امکانات و لوازم و وسایلی که افتخار همگان را به همراه داشت. وجه سینماتیک اثر در زمان هبوط پدر به پایین ترین وجهش در اوج خود است . پدر باید تحقیر و سپس مرگ هدفمندی در عریانی کامل و فلجی بی انتخاب داشته باشد تا همزمان پسر بتواند انگشتر سلطنت را به دست کند. اتفاقا تنها جایی که پل عملی انجام داده و در پی حق ایجاد شده اش هست نیز همینجاست. او با کمترین شیون و زاری برای پدر حالا که این عدم اختیار بدوی جاه و مقامی برای وی بوجود اورده است با شیطنتی عصیان گونه انگشتر را پذیرفته و به دست میکند. تحقیر پدر هم وقتی به اوج میرسد که گویی همگی حتی خانواده وی برای چنین موقعیتی لحظه شماری میکردند.

در کنار این عدم تمایل و طرد همگانی که پدر را احاطه کرده ، تاییدی اودیپ گونه رابطه مادر و پسر را مهر زده است . مادر به سبب پوسته اعتقاداتی که از قبیله اش برای خلق موعود به خدمت گرفته است علاقه ای افراطی به پسرش دارد. همه اهدافی که در زندگی دنبال کرده اعم از همخوابی با شاه اترییدیز و ساحره شدن همه برای خلق ان یک نفر است . این هدف گذاری در کنار دلیل توجیه جاه طلبانه ای که میپذیرد ، عشقی اودیپی را پدید می اورد. اما اثر ویلنوو ان هنگام که سعی در بلاک باستری شدن داشته است ، نمیتوانسته این زوایا را اشکار کند و فقط به اشاره ای غم انگیز از ان گذر میکند. صحنه ای که مادر و پسر مجبور به پوشیدن لباس مخصوص صحرا هستند این اشاره غم انگیز به گوشه نگاهی از مادر خاتمه میابد. به همین سبب است که پرچمداری پسر برای مادر نیز به جای جلوه ای شهوت امیز ، جلوه ای غرورمند به خود می گیرد.

اعتبار دیگری که تل ماسه به عنوان ادبیات سعی در ایجادش داشته اورینتالیستی و شرق گرایی بچگانه ای است که حتی اثر را بیش از پیش زایل کرده است . تمام نشانه گذاری ها ، سمبول ها و حتی اشاره های مستقیمی که به اسطوره های دینی و سبک زندگی شرقی بخصوص خاورمیانه می شود نشان از ان نگاه تحقیر امزی همراه با شگفتی دارد که غرب بواسطه پیشرفتش سالهاست که به شرق می نگرد. درواقع تمامی ذات تراژیکی که سعی میکند تا خلق شود که چه بسا در بعضی موقعیات نمی شود به این هدف نشانه گذاری می شوند که به لسان الغیب و مهدی برسند. این چنین نشانه گذاری هرچه بیشتر از تمام المان های بلاک باستری به ذات نمایشی و تراژیک اثر لطمه می زند. گویی عمدا ویلنوو سعی بر اعتبارزدایی از اثرش را در پیش داشته است . حتی شخصیتی که تمام هبوط پدر و عروج پسر را شروع میکند هم شرقی است که در اخرین لحظه هم شرافتش اجازه نداد که خاندان را به نابودی بکشد. در واقع همچنان که کل اثر برای شناسایی بچگانه اسطوره های مذهبی شرقی است تماما در اختیار انان نیز عمل میکند.

دوربین در چنین اثاری که بن مایه نمایشی قدرتمندی دارند ، همچنان که به ساده ترین شکل فقط راوی باشد و سینماتوگرافی هم خلق نکند اثری متوسط و یا خوب خلق می شود. اما دوربین ویلنوو فراتر از راوی صرف است . در صحنه هبوط پدر حرکتی که از پایین به بالا برای نشان دادن ابهت این نزول نیاز دارد به ان می بخشد.

اورینتالیستی مولف همچنان که در متنش واضح است در موقعیت نیز نشان داده می شود. ویلنوو به نوعی پرستش صحرا به عنوان ابژه ای مقدس و قدرتمند را هدفش قرار داده و به نحوی به ان تقدس بخشیده که فره من ها را به سبب فرزندان این صحرا بودن اعتبارمند کرده است . تمامی المان های صحرا هم مقدس و هم واجب پرستش اند. از کرم های خداگونه گرفته تا اسپایس های شفادهنده همه و همه برای همین مقدسات است . این مقدس سازی وجهه ای خدشه ناپذیر و دراماتیک به صحرا داده است تا هر اتفاقی که بی منطق و غیر قابل پیش بینی بیفتد به سادگی با عبارت قدرت صحرا توجیه پذیر شود. صحرایی که بیگانگان را ذره ذره در خود به واسطه کرمی خداگونه میبلعد و غرق میکند.

با تشکر

امضا : علیرضا