علاقه مند به سینما و فراتر از آن.
قضاوتی بدون انسان| تشریح یک قتل ۱۹۵۹
تشریح یک قتل تجربه ای عینی از هیئت منصفه بودن و قضاوت است. اما این تجربه فراتر از کسانی قرار میگیرد که واقعا در آن دادگاه جزو این هیئت هستند. ما همه جانبه تر و گسترده تر با این پرونده مواجه میشویم. اما این گستردگی به دلیل اطلاعات بیشترمان نیست. ما همان هایی را میدانیم که آنها میدانند. ما فقط با حجمی از روایات انسانی مواجه هستیم که موقعیت را برای ما توصیف میکنند. اثر ساز و کاری اخلاقی پدید می آورد تا قضاوتی بی جهت و بدون دخالت انسان را فراهم کند.
سالها پیش از اکران فیلم که بحث بر سر هنر بودن یا نبودن و یا نسبت سینما با دیگر هنر ها بخصوص عکاسی، تئاتر و نقاشی بود، بازن سینما را نمود واقعیتی دانست که بر خلاف نقاشی دیگر تحت تاثیر مولف و هنرمند و بعد از رد شدن از پیچیدگی های ذهنی وی ماهیتش عوض نشده است. سینما واقعیت را درست همانطور دست مایه قرار میدهد که هست. صرفا نحوه و زاویه نگاه به واقعیت عوض میشود اما ماهیت همان است. واقعیت است. فیلمساز واقعیت را به مثابه مواد و مصالح ساختش در اختیار میگیرد و از آن موقعیت را می سازد. موقعیتی مثل تشریح یک قتل که قضاوتی است بر پایه روایات. شاید همین نسبت صریح با واقعیت است که سینما را هنری محبوب ساخته است و نسبت به تاریخ و قدمتش همچنان پرطرفدار باقی مانده است. در همان سالهای اکران تشریح یک قتل بود که بنظر می رسید تماشاگران به دنبال نسخه ی دم دستی سینما رفته اند و پرده نقره ای مانند قبل آنان را به خود جذب نمیکند. تشریح یک قتل با بازگشت به اصل سینما و یادآوری اصالت هنری آن قدمی بود برای یادآوری نسبت سینما با هنر.
زمانی که فیلم تشریح یک قتل بر پرده سینما نقش می بندد از انسان فاصله میگیرد تا با کنار هم قرار دادن واقعیاتی عینی موقعیتی خلق کند که با داوری انسان به کمال می رسد. مانند نوزادی که بعد از بدنیا آمدن نیازمند آغوش مادر است تا خلقش کامل شود.
ما مخاطبان این فیلم که به داوری فراخوانده شده ایم با واقعیتی طرفیم که روایات انسانی آن را شکل داده اند. روایاتی که هر انسان بسته به احساسات آنی اش، غریزه اش و وظیفه اش به ما ارائه داده است. اما در هیچ کدام از این روایات بعضا پر زرق و برق و کوبنده غرق نمیشویم. ما باید بگذاریم موقعیت پیش چشمانمان خلق شود و در نهایت با داوری ما کامل شود. به طور مثال اغواگری های همسر فردریک مانیون بعد از بلایی که سر خود و همسرش آمده، داوری ای را به ذهن ما می آورد. اما این تصویر کردن بی واسطه فیلم به ما اجازه نمیدهد به همین سادگی تصمیم بگیریم. ما به لورا فرصت میدهیم. زاویه دید ما صرفا واسطه و وسیله ای است برای خلق موقعیت و خود هیچ وقت هدف نمی شود. دوربین فیلمساز روایت گری بی واسطه است.
به این ترتیب کار هیئت منصفه از ما سخت تر است. آن ها نیز موقعیت را باید خلق کنند اما بواسطه حضورشان در دادگاه اسیر موقعیتی جمعی هستند که بر این خلق و بر بی اثر بودن داوری های انسانی بر آن اثر میگذارد. و نکته مهم دیگر این است که داوری ما فراتر از داوری برای زندگی و یا مرگ مانیون است. درواقع این قضاوت نیز خود بخشی از موقعیتی است که خلق می شود تا ما را به داوری عمیقتری رهنمون سازد. سینما برای ما بستری فراهم آورده است تا در پیشگاه پرده نقره ایش قرار گیریم و به داوری و تاویلی از هستی و حقیقت دست میزنیم. سینما این امکان را فراهم می آورد که از عینی ترین واقعیت، بتوانیم نسبتی با حقیقت بدست بیاوریم.
تشریح یک قتل اثبات اصالت سینما است. اصالتی که به او و تماشاگرانش این امکان را میدهد تا با حذف انسان و اثرش به داوری بی واسطه ای دست بزنند. بدین شکل خود را به سان هنری خود بسنده عرضه میدارد.
امضا : علیرضا
مطلبی دیگر از این انتشارات
نقد انیمه توکیو غول |فاجعه بشری
مطلبی دیگر از این انتشارات
مورد انتظار ترین انیمیشن ها در چند سال آینده
مطلبی دیگر از این انتشارات
نسل تباه شده؛ نسل نابودی 1995