داستان یک نقاشی!
در شهر محل سکونت ما هر جا دیوار بلند سفیدی بوده، هنرمندی آن را تبدیل به یک تابلوی نقاشی بزرگ کرده و حاصل همه این هنرها یک شهر پر از نقاشی شده، با رنگها، شکلها و مضامین مختلف. این حرکت در طی چند سال به قدری مورد استقبال قرار گرفت که هر ساله یک جشنواره هنرهای خیابانی* برگزار میشود و از بین نقاشیهای موجود در شهر، نقاشیهای برتر انتخاب میشوند. (درباره ساز و کار و قوانین نقاشی کردن روی دیوارها چیزی نمیدانم. فقط میدانم که صاحب اثر هر نقاشی دیواری مشخص است). ذکر این نکته هم شاید بد نباشد که به خاطر آب و هوای خوب شهر، این نقاشیها برای مدت طولانی ثابت هستند و معمولا هر سال یک بار مجددا بازرسی و ترمیم میشوند (بر خلاف تاثیر آلایندههای گوناگون در شهرهای ایران که بر اثر آن نقاشیهای دیواری یک هفته هم دوام نمیآورد و سریع پر از دوده و سیاه میشود.) بگذریم!
در حین مرور شبکههای اجتماعی صفحهای را یافتم که موضوع اصلیاش ثبت عکسهای مربوط به نقاشیهای دیواری شهر بود. این موضوع توجه مرا به این نقاشیها بیشتر جلب کرد و در قدم زدنهای گاه و بیگاه در شهر، چشمم به دنبال نقاشیهای دیواری بود! حتی نقاشیهای خیلی کوچک.
حدود دو ماه پیش پس از یک تلاش ناموفقِ دیگر برای دریافت کارت اقامت از وِغدون پِغفِکتوغ (قبلا اینجا دربارهاش مطلبی نوشته بودم،) در حین بازگشت تصمیم گرفتم بخشی از مسیر را پیاده طی کنم، اما این بار مسیر متفاوتی را انتخاب کردم! طبق معمول سر به هوا و در حال تماشای ساختمانها و درها و خیابان و درختان و ... به یک پل رسیدم. پل از بالای سرم رد میشد و من از زیر پل قدمزنان در حال حرکت بودم که ناگهان روی دیوار پل یک نقاشی توجهم را جلب کرد!
در کشوری با جمعیت فراوان مسلمان که چندان روی خوشی هم به مسلمانان نشان نمیدهد، نقاشی یک بانوی محجبه را دیدم که بخشی از صورتش را پوشانده بود، با یک ستاره زرد روی لباسش که داخل آن نوشته بود Muslim. ستاره زرد داخل تصویر کمی عجیب بود و ناخودآگاه آیین دیگری را برای بیننده تداعی میکرد. من اما از دیدن تصویر بانوی محجبه آنقدر ذوقزده و متعجب شده بودم که توجهی به جزییات نکردم! از نقاشی دیواری و تابلوی اسم خیابان چندتایی عکس گرفتم تا یادم بماند نقاشی را کجا دیدهام و عبور کردم.
بعد از مدتی بیخبر از همه جا عکس را با بخشی از شعری از سهراب سپهری (من مسلمانم...) در صفحهام در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کردم و در کمال تعجب در کمتر از یک هفته شاهد به اشتراک گذاشتن تصاویر ثبتشده از این نقاشی توسط افراد و صفحات مختلف شدم!
با کمی جستجو متوجه شدم که نام اثر "?Bad religion" (دین بد؟) است و با وجود آن که مدت زیادی از به تصویر در آمدن آن میگذرد، در روزهای اخیر حاشیههای زیادی ایجاد کرده!
آن چه در ادامه آمده ترجمه بخشی از خبر منتشر شده در این باره با اضافات است. لینک خبر در انتهای متن ضمیمه شده است.
گویا این نقاشی به صورت شبانه و توسط هنرمندی با هویت معلوم به تصویر در آمده و هدف آن به گفته خالق اثر بیان تشابه وضعیت مسلمانان فعلی جهان با وضعیت یهودیان در گذشته** و اعتراضی به هرگونه رفتار تبعیضآمیز برآمده از دین و ریشه انسانها بوده! اما پس از آشکار شدن تصویر با واکنش شدید جامعه یهودیان مواجه شده! آن هم به خاطر یکسان دانستن وضعیت مسلمانان امروز با یهودیان در گذشته!!*** و در پی آن مسئولین شهر هم ضمن بیان این که از وجود این نقاشی بی اطلاع بوده اند، ابراز نگرانی کرده و بودجه 10هزار یورویی جشنواره نقاشیهای خیابانی را به خاطر این نقاشی و برای مبارزه با نفرتپراکنی! و خشونت! قطع کردهاند و دستور حذف آن را از دیوار شهر دادهاند****.(حال آن که گویا این نقاشی جزو نقاشیهای جشنواره هم نبوده!)
موسس جشنواره نقاشیهای خیابانی در مصاحبهای با ابراز تعجب از میزان واکنشهای صورتگرفته در مورد این نقاشی، مساله را به نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری فرانسه مرتبط دانسته بود (این روزها یکی از وعدههای تبلیغاتی کاندیداهای ریاست جمهوری فرانسه وضع قوانین علیه حجاب و مسلمانان است، گویی که هرچه به مسلمانان سختگیرتر، رای بیشتر!!)
در مدت کوتاهی که از سکونتمان در فرانسه میگذرد، فرانسه را درگیر تناقضی آشکار دیدهام، تناقضی حاصل از تلاش نمادین برای تحقق شعار رسمی کشور، "آزادی، برابری و برادری*****"، و در عین حال تلاش روزافزون برای کمرنگ کردن هرچه بیشتر نفوذ و گسترش اسلام و مسلمانان.
- پانویس:
*StreetArt Festival
**تاریخی که از اتفاقات پیش آمده برای آن ها نقل شده.
***"به چشم طایفهای، کژ همی نماید نقش، گمان برند که نقاش غیراستادست!" سعدی شیرازی
****شاید اگر به دلیل تبلیغ حجاب یا دین این دستور صادر میشد، کمتر تعجب داشت.
*****Liberté, égalité, fraternité
- لینک خبر (می توانید با جستجوی تصویر یا کلیدواژههای مناسب این خبر را در خبرگزاریهای دیگر هم بیابید.)
مطلبی دیگر از این انتشارات
La bibliothèque! (3)
مطلبی دیگر از این انتشارات
کرونا و قرنطینه در فرانسه! (1)
مطلبی دیگر از این انتشارات
آغاز...