در تلاشم رویاها رو به واقعیت تبدیل کنم؛ با خلق یک محصول یا خلق یک داستان_ اینجا از تجربیات و کتابها مینویسم.
معرفی کتاب بهترین قصهگو برنده است
اولین داستانی که خوندی یا واست تعریف کردن رو خاطر هست؟ یادت هس چه کسی و کجا واست اون قصه رو گفت؟
بزرگتر که شدی باز هم واست قصه گفتن؟
زندگی همه ما پر از قصه هایی که مادربزرگ، پدربزرگ، مامان، بابا یا خواهر و برادر بزرگترمون واسمون تعریف کردن قصه هایی که حتما آخر ماجرا یه پند یا هشداری داشت بابت کاری که در گذشته انجام داده بودیم یا خطر یا تصمیمی که در آینده ممکن بود انتظارمون رو بکشه واضح ترین داستان فریب نخوردن شاید داستان شنگول و منگول بود اولین بار خوب یادم مادربزرگم این داستان رو واسم تعریف کرد چون یه جورایی زیادی نترس بودم. بچه که بودیم از داستان ها تاثیر میگرفتیم و اطرافیانمون با روایت قصههای مختلف در شرایط مختلف بر ما تاثیر میذاشتن بدون اینکه دلیلش رو بدونیم. دلیل تموم این تاثیر پذیریها و تاثیرگذاریها در واقع عطش انسان به توجه است. قصه ها کمک می کنند ادم ها حس کنند به اونا توجه شده و کسی با اونا ارتباط برقرار کرده، قصه ها به ما کمک میکنه تا بیشتر احساس وجود و زنده بودن داشته باشیم چون به دور از هر قاعده و قانون سخت و پیچیده ای بهمون ثابت میکنه یه جایی انسان زنده دیگه ای هست که واسمون پیغام میذاره و همین تصور باعث میشه تا قصه ها بیشترین تاثیر رو در روابط انسان ها داشته باشن و به افرادی که به دلیل بلد نبودن انتقال مفاهیم منظورشون رو سخت به اطرافیان میرسونن کمک میکنه هم تاثیرگذار باشند هم میزان درک دیگران از حرف ها رو بالا ببرند.
چرا باید کتاب بهترین قصهگو برنده است را خواند؟
کتاب بهترین قصه گو برنده است نوشته آنت سیمونز تمرینی است برای تبدیل شدن به قصهگوی خوبی که در تموم لحظه های زندگیمون میتونیم ارتباط خوبی با انسان های دیگر برقرار کنیم و قدرت متقاعد کردن رو داشته باشیم. این کتاب 224صفحهای با جمله "بیشتر آدمها میدانند قصه چیست تا لحظهای که برای نوشتن قلم به دست بگیرند"شروع میشه، پیشگفتار فوقالعادهای داره که خودش به خوبی گویای کیفیت بالا کتاب و خلاقیت خوب نویسنده است. کتاب بهترین قصهگو برنده است بخش های جذاب زیادی داره من دوتا بخشهایی که خیلی دوست داشتم رو به اجمال واستون آوردم. اولی داستان وکیلی که با قصه گفتن از موکل خودش دفاع میکنه و ماجرا به نفع موکلش به پایان میرسونه، این داستان رو دوست داشتم چون بهمون ثابت میکنه کتاب برخلاف تصور و توصیه دوستان صرفا کتابی برای کپیرایترها نیست بلکه ابزاری است برای تمام افراد در تمام مشاغل و خودم هر وقت به مشکل متقاعد کردن میرسم مخصوصا در جلسات هیئت مدیره سعی میکنم از گزینه قصهگویی و مزاح استفاده کنم و جلسه رو به نفع محصول به پایان برسونم.
و دومی داستان فروشنده فروشگاهی که برای ایجاد حال خوب مشتری کم حوصله اش که تحمل مشکلات پیش آمده در فروشگاه رو نداره از گردنبند زیبای او تعریف میکند و لحظات انتظار را به لحظات ارزشمند و رضایت بخش برای مشتری تبدیل می کند.
چیزی واستون نوشتم بخش کوچکی از زیبایی ها و خوبی های کتاب بهترین قصهگو برنده است شما با خوندن هر فصل از این کتاب میتونین با داستان ها و تمرینات خوبی آشنا بشین که در زندگی و کارتون تاثیرات به سزایی داشته باشد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
اینترنت، وقتی فرهنگ نمیتواند پا به پای تکنولوژی بدود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دست از ولنگاری زبانی بردارید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
همه باید ادبیات بخوانیم!