از خاک تا انسان، از انسان تا خاک

در زمان تحصیل، در دوره دبیرستان و آموزش درس زیست شناسی، زمانیکه به مبحث جانورشناسی می‌رسیدیم، نظریه چارلز داروین یا همان تکامل انواع را می‌خواندیم و می آموختیم که انسان، تکامل یافته نسل میمون های انسان نما می باشد و در همان دوره تحصیلی در کتاب تعلیمات اسلامی به ما آموزش می دادند که در قرآن نحوه آفرینش نخستین انسانها یعنی آدم و حوا از گل و خاک بوده است و سپس همان آیه معروف “تبارک الله احسن الخالقین” و سپس نسل های بعدی انسان که از آمیزش آدم و حوا پدید آمده‌اند. این یک تناقض آشکار است؛ جدال علم و دین.
پاسخ این پرسش که کدام درست می گویند و حق با کدام است، این چنین بود که دبیر زیست شناسی نظریه تکامل انواع را تایید می کرد و دبیر درس دینی قطعا آفرینش انسان در کتاب آسمانی را درست می پنداشت. و ما قربانیان این پیکار دیرینه بشر از گذشته تا کنون بوده و هستیم. بهتر دیدم تاخودم پژوهشی در این باره انجام بدهم تا با دلیل و مدرک شاید به پاسخ پرسش هایم برسم. از شما هم می‌خواهم تا با من همراه شوید تا با زبانی ساده و روشن، ژرفای پیدایش موجودات و انسان ها را دریابیم.

انواع دیدگاه آفرینش انسان

انسان شناسان از دو دیدگاه پیدایش نخستین انسان را مورد بررسی قرار می‌دهند. دانشمندان انسان شناس در بعد طبیعی و زیست شناختی، پیدایش، ریشه و تبار انسان را مورد بررسی و کنکاش قرار می دهند و در وجه فرهنگی، ابعاد رشد فرهنگی و ایجاد تمدن های انسانی را مطالعه و پژوهش می کنند. پرواضح است که ما در این مقوله می کشیم تا وجه زیست‌شناختی و آفرینش انسان را مورد بررسی قراردهیم. جالب است بدانید که از دیرباز فلاسفه، ادیان و مذاهب گوناگون دیدگاه های متنوع و گاهی عجیب و ناباورانه از آفرینش انسان مطرح کرده اند که در این بخش بعضی از آنها را در اختیار شما مخاطبین عزیز می گذاریم.
1- رویش از زمین
این باور عجیب و بسیار ابتدایی و کهن، نخستین بار توسط فردی به نام لوکرتیوس در یونان باستان مطرح شد.

2- نظریه پیدایش کیهانی انسان
این نظریه که به نام پان اسپرمی هم معروف می‌باشد، یکی دیگر از دیدگاه‌های کهن است که برگرفته از آموزش‌های فیلسوف یونانی آناکساگوراس (428-500 ق.م) می‌باشد. وی معتقد بود که هستی و حیات از ازل بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت. باورداشت که اسپرماتا که همان جنین های اثیری یا تخم های تغییر ناپذیر بسیار کوچک می باشند، در همه جای هستی پراکنده اند و به وسیله بارش باران از هوا به زمین منتقل شده و در خاک مرطوب بارور می شوند و موجودات زنده و انسان ها از بارور شدن همین نکته ها پدید می آیند. (اثیر رابطی است غیر مادی بین نیروی خلقت و موجودات عالم که در تمام عناصر و اشیا و اجسام اثر می گذارد و باعث ادامه حیات هر شی یا تکامل آن می گردد)
نکته عجیب تر این است که نظریه پان اسپرمی توانسته بود در قرن 19 و 20 میلادی دانشمندانی مثل یوستون فون لبیگ (1803-1873 م)، شیمیدان آلمانی و نیز فیزیکدان آلمانی هرمان فون هلمهلتز (1821-1894 م)، را تحت‌تاثیر و مورد توجه خود قرار دهد. در سده‌های بعد محقق انگلیسی، فرانسیس کریک، طی اظهار نظری این نظریه را تبیین و شفاف تر میکند؛ وی می گوید ترکیبات و مواد آلی لازم برای آفرینش و گسترش حیات بر روی کره زمین توسط موجوداتی که در نقطه دیگر از کیهان زندگی می‌کردند به سیاره ما منتقل شد. کریک در ادامه می افزاید پیدایش نسل انسان در اثر برخورد مولکول ها به یکدیگر است. در اثر برخورد مولکول ها به یکدیگر اولین سلول زنده پدید آمد و سپس رشد و تکثیر یافت و موجودات زنده از جمله انسان پدید آمدند.

https://shenoto.com/album/30071/از-خاک-تا-آدم،-از-آدم-تا-خاک?lang=fa


3- نظریه ترانسفورمیسم – Transformisme
ترانسفورمیسم یا تکامل انواع موجودات پرماجراترین و پرطرفدارترین دیدگاه درباره پیدایش نخستین انسان حتی در دوره کنونی می باشد. این نظریه هم مانند دو دیدگاه پیشین، ریشه در تاریخ دارد. یکی از فلاسفه پیش از میلاد که از طراحان و بنیانگذاران نظریه ترانسفورمیسم می باشد، فیلسوف چینی، تسون تسه می باشد که 2500 سال پیش می زیسته است. وی معتقد بود که تمام سازمان ها از یک واحد شروع شده‌اند. این نوع واحد، به مرور زمان در مراحل گوناگون و تغییرات مستمر یافته است که باعث پدید آمدن اجسام و موجودات متنوع شده است. تفاوت و تمایز این موجودات بر اثر تغییرات تدریجی و در طی نسل های پشت سر هم به وجود آمده است.
نظریه تکامل از دیرباز تا کنون به صورت های مختلف بین دانشمندان، فلاسفه و زیست شناسان مورد بحث و توجه بوده و هست اما اوج و هیجان این نظریه در قرن نوزدهم زمانی که دو دانشمند و جانور شناس معروف یعنی لامارک فرانسوی و داروین انگلیسی، مباحث علمی خود را مطرح کردند، به وجود آمد. جالب است بدانید که اولین بار این نظریه توسط لامارک در سال 1809 نام گذاری شد. معتقدین به نظریه تکامل انواع یا ترانسفورمیسم می‌گویند:

انواع موجودات زنده در ابتدا به شکل کنونی نبودند بلکه در آغاز در لابه‌لای لجن های اعماق دریاها و آب اقیانوس ها، موجودات بی جان در شرایط خاصی قرار گرفتند و جهش پیدا کردند و سپس از آنها نخستین سلول های زنده به وجود آمدند. این میکروارگانیسم ها یا موجودات ذره بینی به تدریج تکامل یافته و از نوعی به نوع دیگر تغییر شکل دادند. از دریا ها و اقیانوس ها به خشکی و از آنجا به آسمان راه یافتند و انواع گیاهان و جانوران و پرندگان پدید آمدند.

چارلز داروین همچنین بر این باور بود که تفاوت هایی در توانایی های افراد یک نوع وجود دارد. وقتی به دلیل کافی نبودن مواد لازم برای زندگی مثل غذا، مکان و غیره، جدال برای زنده ماندن شروع می شود، آن افرادی که توانایی مناسب و کافی بهره بردن از امکانات موجود و قدرت زنده ماندن و غلبه بر دیگر افراد گونه ی خود را دارند، گوی سبقت را در این رقابت و پیکار از دیگران می ربایند و افراد ناتوان راهی جز نابودی را در پیش نمی‌گیرند. حالا این تمایزها از طریق وراثت و ژنتیک به نسل بعد منتقل می شود و باعث تکامل نسل بعد می گردد که این همان قانون تنازع بقا میباشد. حالا میرسیم به کاملترین حلقه این سیر تکاملی یعنی انسان های کنونی که از تکامل موجوداتی شبیه به میمون های انسان نما به وجود آمده اند. دانشمندان معتقد به نظریه تکامل انواع دلایل خود را در اثبات باور خود اینگونه بیان می کنند:

1- مطالعه طبقات مختلف زمین و فسیل های موجودات زنده گذشته نشان می دهد که این موجودات زنده با گذشت زمان از صورت‌های ساده تر به صورت های پیچیده تر و کامل تر تبدیل شده اند. تنها تفسیری که می توان برای این اختلاف فسیل ها بیان کرد همین نظریه تکامل انواع است.
2- دلیل دیگر معتقدین به ترانسفورمیسم این است که طی مطالعات فراوانی که روی استخوان ها و اسکلت حیوانات مختلف گذشته تاکنون صورت گرفته و در هنگام تشریح و مقایسه آنها با هم شباهت های زیادی در آنها دیده شده که نشان می دهد همه این حیوانات از یک اصل پدید آمده اند.
3- دلیل سوم آنها این است که براساس مطالعات علم جنین شناسی، اگر حیوانات را در حالت جنینی و در مرحله‌ای که هنوز تکامل نیافته اند بررسی کنیم، به وضوح می بینیم که جنین حیوانات قبل از تکامل، چه در شکم مادر باشند و یا درون تخم، تا چه حد به هم شبیه اند. این دستاورد علم جنین شناسی نیز مهر تایید دیگری بر این نظریه است که همه حیوانات در آغاز از یک اصل نشات یافته اند. جالب است بدانیدکه برخی از دانشمندان و فلاسفه مسلمان نیز از طرفداران و گسترش دهندگان نظریه ترانسفورمیسم بوده‌اند؛ فارابی در کتاب آراء مدینه فاضله و قزوینی در کتاب عجایب المخلوقات و اخوان الصفا در رساله دهم و ابن مسکویه در تهذیب الاخلاق و الفوز الاصغر و ابن خلدون از جمله این بزرگان بوده‌اند. با توجه به قرائن و دلایلی که معتقدان به نظریه ترانسفورمیسم برای اثبات ادعای خود بیان کرده‌اند،طی سالیان مختلف گسل انتقادها و ایراد ها را به سمت خود فعال کرده اند. در اینجا به برخی از این انتقادها به طور مفصل اشاره می کنیم:

1- آن ها معتقدند که تمام موجودات زنده از یک تک سلولی واحد نشأت گرفته و در اثر جهش های ژنتیک و سیر تکاملی درازمدت به انواع موجودات تبدیل شده اند. پس در این صورت می بایست از ابتدای خلقت میلیونها و شاید میلیاردها جهش ژنتیک صورت گرفته باشد که چنین چیزی محال است. جالب است بدانید یکی از عمده‌ترین راه‌های جهش ژنتیک، انتشار مواد رادیواکتیو و قرار گرفتن انسان ها و سایر موجودات در معرض این مواد میباشد؛ مثل بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و انفجار هسته‌ای نیروگاه چرنوبیل. خوب می دانیم که در ابتدای خلقت و سالها پس از آن هیچ موجودی در معرض مواد رادیواکتیو قرار نداشته است.

2- بر اساس دلایل بنیانگذاران این نظریه افرادی از یک گونه از جانداران که در جدال و پیکار برای بقا بر دیگر افراد گونه خود پیروز می‌شوند، تغییرات و تمایز های خود را از طریق وراثت به نسل های بعد منتقل می‌کنند. این ادعا مانند این است که بگوییم وقتی یکی از والدین عمل جراحی زیبایی انجام می دهد این تغییر فیزیکی و اکتسابی را از راه وراثت به فرزند خود منتقل می کند. همه می‌دانیم که چنین امری غیر ممکن است چون تغییر و تمایز اکتسابی، تغییری در ژن ها و کروموزوم های داخل سلول بدن جانداران و انسان به وجود نمی آورد.
3- آیا این سوال در ذهن شما نقش بسته است که اگر انسانها از تکامل و تغییرات میمون های انسان نما به وجود آمده‌اند چرا این روند تکامل و تبدیل سال‌هاست که متوقف شده و چرا دیگر میمونی به انسان تبدیل نمی شود و چرا سیر تکاملی انسان ها ادامه نمی یابد و ما انسان ها تکامل یافته تر نمی شویم؟
4- تصور کنید در محیط آزمایشگاهی از یک سلول زنده تا میلیونها سلول زنده را روی میز گذاشته ایم و شرایط لازم برای زنده ماندن و انجام فعالیت این سلول ها را فراهم کرده ایم؛ از لحظه شروع آزمایش تا سالها پس از آن هیچ جریان و اتفاق خاصی بین آنها برقرار نمی شود. نه برخوردی پدید می آید و نه تغییر و دگرگونی و تکثیر و تبدیلی برقرار می شود. بنابراین بنیانگذاران نظریه تکامل انواع در واقع بر اساس تخیلات ذهن کم دانش خود، پیدایش اولین سلول زنده و سپس تکثیر و تبدیل آن به موجودات زنده گوناگون را طراحی کرده اند. بدون حضور و دخالت نیرویی باشعور و نظم و قانون هدفمند یک آفریننده بزرگ، هیچ پیدایش و آفرینشی در هیچ زمان و مکانی در جهان هستی صورت نمی گیرد. به هرحال حداکثر تلاش این نظریه این است که بتوانند آفرینش و ساختار فیزیولوژی و جسمانی موجودات زنده و انسان را توجیه کند اما هیچ گونه توضیح و اثباتی برای دیگر ویژگی ها و عناصر موجود در انسان از جمله ساختار روحی و ارزشهای اخلاقی و معنوی و غیر مادی نمی‌تواند داشته باشد. پس از بررسی مفصل نظریه تکامل انواع، لازم می دانیم نظریه گروه مقابل را هم مورد نقد و بررسی قرار دهیم:

نظریه ثبوت انواع یا Fixity of species

معتقدین به این نظریه می گویند انواع جانداران از همان ابتدای آفرینش به صورت جداگانه و به همین شکل کنونی پدید آمده اند و هیچ نوع به نوع دیگر تکامل و تبدیل نیافته است. بنابراین انسان هم مانند دیگر جانداران از آغاز به صورت مستقل آفریده شده و تکامل یافته جانور دیگری نمی باشد. تا سال 1826 میلادی دیدگاه و باور مردم اروپا و فلاسفه و دانشمندان به آفرینش انسان همان آفرینش مستقل و معجزه وار انسان بود که برگرفته از آموزه های ارسطویی و منشاء آن کتاب‌های مقدس تورات و انجیل بوده است. نظریه فیکسیسم در قرن 17 و 18 میلادی به وسیله دانشمندانی مثل John Ray وCarl Linnaeus وGeorges Cuvier به مرحله استحکام و باور عمومی رسید. همان‌طور که گفتیم نظریه ثبات انواع، آفرینش انسان و سایر موجودات را مستقل از یکدیگر و تغییر ناپذیر می دانند ضمن اینکه از پایه گذاران این نظریه در ادوار گذشته به نظریه تشکیل قبلی نیز باور داشت اند.

https://anchor.fm/tilesoft/episodes/ep-e6e2nl


بر اساس نظریه تشکیل قبلی، سلول تخم پیش از عمل لقاح شامل موجود کامل بسیار کوچکی می باشد که برای رشد کردن آماده است. بر این اساس در ابتدای آفرینش انسان هم در بدن و کالبد حوا لایه به لایه سلول‌های تخم مربوط به نسل آینده وجود داشته است اما Leeuwenhoek در سال 1679 مدعی شد که این موجود کامل کوچک در اسپرماتوزوئید وجود دارد.

به هر حال هر چند این نظریه اشکال و ایرادهای فراوانی دارد اما توانست توجه دانشمندان را به نقش سلول های جنسی نر و ماده جلب کند. بعد از توضیحات گسترده‌ای که درباره هر دو نظریه ترانسفورمیسم و فیکسیسم ارائه کردیم، نوبت می رسد به حقیقت آفرینش انسان در کتاب آسمانی قرآن و اینکه پیدایش انسان در قرآن آیا با یکی از نظرات همخوانی دارد یا نه. در کتاب مقدس قرآن می‌خوانیم “انَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللّهِ کمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کنْ فَیکونُ ” (همانا مثل آفرینش عیسی علیه السلام در خارق‌العاده بودن به امر خدا مانند خلقت آدم بوده است که خدا او را از خاک آفرید پس بدان خاک گفت بشری به حد کمال باش همان دم چنان شد). در واقع در این آیه آفرینش مستقل حضرت عیسی را با پیدایش حضرت آدم که کاملا مستقل به وجود آمد مقایسه می کند. پس با اعتقاد به این آیه کاملا روشن و قطعی می باشد که قرآن کریم هم مانند کتابهای آسمانی پیشین یعنی تورات و انجیل آفرینش تکاملی انسان را نمی پذیرد و بنابراین از دیدگاه قرآن نظریه تکامل انواع یا ترانسفورمیسم مردود می باشد. در اینجا لازم است تا نگاهی اجمالی به مراحل پنج گانه آفرینش انسان از خاک در قرآن بیندازیم:

1- آفرینش انسان ابتدا از خاک شروع می شود.

2- این مرحله مربوط به مخلوط آب و خاک یعنی گل می باشد.

3- در این مرحله گل خالص به دست می آید.

4- در این مرحله تغییراتی در این گل به وجود می‌آید.

5- در این مرحله گل خشک شده مثل گل کوزه گری می شود و آماده پذیرش روح می شود. پس در واقع اولین انسان یعنی حضرت آدم را خداوند از خاک آفرید آن خاک را به گل تبدیل و سپس جسم انسان را با آن گل آفرینش کرد و زمانی که گل خشک شد و از روح خود در آن جسم دمید و سپس اولین انسان با جسم و روحی مستقل آفریده و سپس حوا آفریده شد و نسل های بعدی انسان ها از آمیزش این دو انسان به وجود آمدند. شاید بپرسید پس فسیل ها و اسکلت های به دست آمده از انسان های نئاندرتال یا میمون نما چه توضیحی دارد؟ این موجودات انسان نما پیش از آفرینش نخستین انسان یعنی حضرت آدم و حوا بر روی کره زمین زندگی می کرده اند و ارتباطی با خلقت اولیه انسان از خاک ندارند.

پیش از این گفتیم که بر اساس روایت آفرینش انسان در قرآن، پیدایش انسان و موجودات دیگر از راه تکامل و ترانسفورمیسم مردود می‌باشد. اما نظریه فیکسیسم یا ثبات انواع، یکسان سازی بسیاری با آفرینش انسان از دیدگاه اسلام دارد چرا که هر دوی این دیدگاه ها به آفرینش مستقل انسان از سایر موجودات اعتقاد دارند. اما اگر کمی ژرف اندیشی کنیم، در می یابیم که در واقع تمام انسان ها از خاک آفریده میشوند و به خاک باز می گردند. چه به نظریه تکامل انواع معتقد باشیم یا به نظریه فیکسیسم و یا به باورهای دینی معتقد باشیم، چرا که خوراک ما انسان ها از گیاهان و گوشت جانوران دیگر می باشد که آنها نیز از خاک پدید آمده اند و یا از همان گیاهان از خاک روییده شده، تغذیه می کنند بنابراین ما انسان ها به صورت غیر مستقیم از خاک و مستقیما از نطفه انسان دیگر به وجود می‌آییم و سپس به هنگام مرگ کالبد مان به خاک بر می گردد و ما نیز به خاک تبدیل می‌شویم و این چرخه تا پایان جهان ادامه دارد.

هر پدیده ای به واسطه تغییرات و پیشرفت های زمانی و انسانی ابعاد گوناگون و گسترده تری پیدا می کند از جمله همین پدیده آفرینش و خلق کردن. سال‌های گذشته یا زمان کودکی بعضی از ما ساخت مجسمه از خاک و گل و یا ساخت عروسک فعلی حرام به شمار می آمد چرا که این کار را تقلید و دخالت در آفرینش الهی می‌دانستند اما امروزه شاهد ساخت ربات های هوشمند و کاملا انسان نما هستیم که هم از نظر ظاهری و جسمانی و هم از بعد تفکر و تصمیم گیری در موقعیت های خاص کاملا شبیه به انسان ها عمل می کنند. اگر آفرینش و گسترش نسل انسانی را فقط از راه نطفه و سلول جنسی در نظر نگیریم، آیا ساخت این ربات های فوق هوشمند و گاهی بدون خطا را می‌توان نوعی آفرینش دانست؟ داوری با شماست.

این مقاله را در پنجمین شماره از دوهفته نامه تیله سافت بخوانید

در پایان جالب است بدانید بازی ویدیویی Tasty Planet، بازی نامه ای دارد که در آن فرضیه تکامل انواع را تایید میکند. در این بازی نشان داده می‌شود که برای شبیه سازی و اثبات این فرضیه، دانشمندان و پژوهشگران در آزمایشگاه، تک سلولی را می سازند که دارای ویژگی رشد و سرعت تکثیر فراوانی می باشد و به سرعت پدیدآورندگان خود حتی آزمایشگاه را می‌بلعد و سپس سایر عناصر موجود در روی کره زمین را نیز می‌خورد.
امیدوارم شما مخاطب و دوست گرامی نگاهی اندیشمندانه داشته باشید و دیدگاه تان را با ما در میان بگذارید.


این مقاله را در سایت تیله سافت بخوانید