روز به روز با داستان ها و اخبار تیله سافت خاطره می سازیم :) - سایت تیله سافت : TileSoft.ir
تجربه نزدیک به مرگ یا تجربه تکرار نشدنی
هیچ کدام از ما نمیتوانیم منکر این موضوع بشویم که اگر گزارشی از تجربه افرادی که دچار مرگ موقت شدهاند را بشنویم یا بخوانیم دچار حیرت و سردرگمی نمیشویم. بسیاری از افراد شک گرا و دیرباور شاید حتی مدعی بشوند که این افراد دچار توهم شده اند و یا رویا و کابوس دیدهاند. ما تلاش میکنیم طی این مقاله دیدگاه شما را نسبت به پدیده تجربه نزدیک به مرگ به حقیقت علمی آن نزدیکتر کنیم.
NDE چیست؟
زمانی که از گوشه و کنار دنیا گزارشهای بسیاری در ارتباط با تجربه نزدیک به مرگ منتشر شد، دانشمندان را متقاعد کرد تا تحقیقات خودشان را بر روی این موضوع متمرکز کنند. طبق این گزارشات افراد زیادی که به علت ایست قلبی، اعمال جراحی مختلف، تصادفات یا سقوط از بلندی یا سایر عوامل مرگبار به طور موقت علائم حیاتی خودشان را طی دقایقی از دست داده بودند، دوباره پس از احیا به زندگی بازگشته بودند. این پدیده را تجربه نزدیک به مرگ یا Near Death Experience یا به اختصار NDE نامیده اند که گاهی به آن تجربه مرگ موقتی یا مرگ موقت هم میگویند.
اگر از علاقه مندان به پدیده ی مرگ موقت بوده باشید حتما دریافتید که تمام افرادی که این تجربه را داشته اند، به موارد مشابه و مشترکی اشاره کرده اند. از جمله سبکی و حس شناور بودن، دیدن افراد دیگر و کالبد خود از بالا، دیدن تونل و نوری قوی و درخشان در انتهای آن، احساس عشقی عمیق در آن نور و ....
عبارت تجربه نزدیک به مرگ را اولین بار دکتر Raymond Moody در سال 1972 در کتاب معروف خود به نام "زندگی پس از زندگی - Life after life" به کاربرد. در این کتاب دکتر مودی تجربه 150 نفر از افرادی که به دلایل مختلف تجربه ای شبیه به مرگ را پشت سر گذاشته و دوباره به زندگی بازگشته اند را بیان می کند.
کتاب زندگی پس از زندگی یکی از نخستین کتاب های است که به این موضوع جذاب و مهم میپردازد. در این کتاب دکتر مودی اشاره میکند که افرادی که این تجربه را پشت سر گذاشته اند به موارد مشترکی اشاره کرده اند از جمله این موارد می توان گفت : 1- بدن خودشان را از بالا و خارج از جسم میدیدند 2- احساس آرامشی عمیق، عشقی غیر قابل توصیف و رضایت خاطر کامل 3- حضور در تونلی تاریک و عبور از آن با سرعتی وصف نشدنی 4- مشاهده نور در انتهای این تونل همراه موجودی نورانی 5- برقراری ارتباط با منبع نور و موجود نورانی بدون کلام و حرف زدن از راه تله پاتی و ذهن 6- مرور سریع تمام اتفاقات زندگی از لحظه تولد تا مرگ 7- مشاهده ی دنیایی دیگر با زیبایی که تا به حال ندیده و نشنیده ایم 8- ملاقات با درگذشتگان مثل پدر، مادر و دیگر اعضای خانواده.
نکته جالب در پدیده مرگ موقت این است که تقریبا تمام افراد آن را بسیار حقیقی، روشن، قابل لمس و حتی واقعی تر از زندگی در حالت هوشیاری بیان کرده اند. تمام این افراد، این تجربه را آنقدر شیرین و آرامش بخش درک کرده اند که پس از بازگشت مجدد این دنیا آرزو می کردند که هیچگاه بر نمی گشتند و آن احساس لذت بخش و پر از عشق را تا ابد تجربه میکردند.
بعضی از افراد، ماورایی بودن این پدیده را مردود میدانند و وقوع این تجربه را ناشی از اعمال جراحی و بیهوشی ناشی از آن، بیماری های روحی، هذیان و غیره می دانند. اما محققین زیادی اثبات کرده اند، این پدیده دقیقا زمانی رخ می دهد که فرد به شدت به مرگ نزدیک شده و مغز از کار می افتد. دیدن هذیان و خواب و رویا از عملکردهای مغز می باشد بنابراین مرگ موقت پدیدهای نیست که از عملکرد مغز ناشی شده باشد بلکه مرتبط با روح و خروج آن از جسم است.
این تحقیقات اثبات می کند که تجربه نزدیک به مرگ ارتباطی به فرهنگ و قومیت های مختلف، تحصیلات افراد، اعتقادات دینی و مذهبی، سن افراد، دلیل مرگ موقت، داروهای استفاده شده و سایر عوامل بیرونی ندارد و هر نوع وابستگی به این موارد را رد میکند.
بسیاری از افراد تجربه کننده مرگ موقت در گزارشات خود به موارد جالب و دور از ذهن مادی اشاره کرده اند که در این جا به بخشی از آنها می پردازیم؛ در شرایطی که آنها در بیمارستان بوده اند و نوار قلب و مغز آنها متوقف شده و یا در خانه خود دچار مرگ و توقف ضربان قلب شده بودند، رویدادهایی را مشاهده کرده بودند که در مکانی دیگر و حتی در زمانی دیگر رخ داده بودند. آنها توانسته بودند در لحظه خروج روح از جسم خود پرسنل اتاق عمل را ببینند که در حال تلاش برای احیای آن ها بوده اند و یا اعضای خانواده خود را مشاهده کنند که چگونه برای آنها سوگواری می کرده اند. آنها طی تجربه مرگ موقت اعضای فامیل و آشنایان فوت کرده ای را ملاقات کرده بودند که هرگز در طول حیات خود آنها را نمیشناختند و یا از رویداد هایی که در آینده رخ خواهد داد مطلع شده اند و پس از بازگشت دوباره به زندگی و باز گویی هر آنچه دیده بودند، موجب شگفتی و حیرت دیگران شده بودند.
تقریبا تمام افرادی که دچار تجربه مرگ موقت شده اند، پس از بازگشت مجدد به زندگی دچار تحولی عمیق در سبک و شیوه زندگی خود شده اند که همیشه این تغییر در جهت بهبود کیفیت رفتارهای آنها در ارتباط با خودآگاهی و ارتباط بهتر و کامل تر با دیگران بوده است. این تجربه باعث افزایش مهربانی و خدمت به دیگران و تغییر جهان بینی آن ها در راستای دید معنوی و تغییر ارزش های آنها در زندگی شده است.
تعبیر و برداشتی که تجربه گران پس از بازگشت به زندگی بیان کرده اند ارتباط زیادی به اعتقادات دینی و مذهبی، فرهنگی و قومیتی و فلسفی آنها دارد چرا که آنها فردی نورانی را که ملاقات کرده اند، مسیح، اعضای فامیل، بودا، فرشته نگهبان و حتی خود خدا نامیده اند. اما در هر حالت اساس تجربه و واقعیت آن مشاهدات یکسان و مشترک است (در اصل مشاهدات در حین مرگ موقت یکسان و مشترک است اما تعبیر آن پس از بازگشت به زندگی مجدد متفاوت است). تمام این افراد، تجربه خود را واقعی ترین رویداد زندگی خود می دانند و اتفاقات این دنیا را در قیاس با آن، رویا گونه و مصنوعی می دانند.
ایمان به زندگی پس از مرگ با ایمان به NDE
دکتر Eben Alexander، متخصص جراحی مغز و استاد دانشگاه می باشد. او یکی از منکرین سرسخت زندگی پس از مرگ بود. او همچنین منکر سرسخت این بود که تجربه گران NDE نشانه زندگی پس از مرگ هستند. او باور داشت که فعالیت مغز ما باعث ایجاد آگاهی و ذهن و ضمیر انسان ها می شود و بنابراین هر آنچه که تجربه دیگران NDE مشاهده کرده اند رویا و توهم بوده است چرا که مغز آنها از کار افتاده بوده است. ضمن اینکه این جا باز هم تناقضی به وجود می آید چرا که رویا و توهم هم ساخته فعالیت مغز انسان میباشد.
دکتر الکساندر در سال 2008، دچار مننژیت یا عفونت شدید مغزی شد. او در اثر این بیماری سر انجام از پا افتاد و برای یک هفته به حالت کما فرو رفت. کادر پزشکی او معتقد بودند او در اثر این بیماری یا میمیرد و اگر زنده بماند دچار فلج کامل میشود. او پس از یک هفته به صورت معجزه آسا و بدون هیچ گونه آسیب دائمی به زندگی بازگشت و هر آنچه را که سالها منکر آن شده بود، شخصا تجربه کرد. اعتقادات و باورهای دکتر الکساندر در زندگی پس از تجربه NDE کاملا دچار تحول و دگرگونی شده بود.
او باور داشت که ضمیر و روح ما مستقل از مغز و جسم ما عمل میکند و پس از مرگ از بین نمیرود. او تا چند سال به دلیل ترس از قضاوت و مسخره شدن و به خطر افتادن جایگاه علمی خود از بیان تجربه اش و ارتباط آن با باور کردن حیات پس از مرگ و وجود خداوند واهمه داشت. سر انجام در سال ۲۰۱۲ لب به سخن گشود و تجربه مرگ موقت خود را آشکار کرد و کتابی به نام "اثبات وجود بهشت - Proof of heaven" به نگارش درآورد. او در این کتاب تجربه NDE خود را بازگو می کند و همچنین استدلال های پزشکی، بیولوژیکی و علمی مختلفی که می خواهند پدیده NDE را توجیه کنند، تفسیر و بررسی میکند و با دیدگاه اصولی تمام آنها را مردود اعلام می کند.
او که خود یک جراح و متخصص مغز و اعصاب است میگوید :
در هنگام بیماری تمام قسمت کورتکس مغز من، غشای خاکستری و لایه خارجی مغز من که به انسان هوش و توانایی های ذهنی می دهد به طور کامل از فعالیت افتاده بود که در این شرایط امکان تجسم، رویا و دیدن خاطرات غیر ممکن است.
او در برنامه های معروف تلویزیونی آمریکا مثل شوی مشهور Oprah Winfrey و شوی Doctor Oz و مجله نیویورک تایمز ۲۵ نوامبر ۲۰۱۲ تجربه خود را بیان کرده است.
تجربه NDE از زبان افلاطون
دانشمند مشهور یونانی، افلاطون، در کتاب مشهورش به نام "جمهوری" در ارتباط با یک سرباز به نام Er که در جنگ کشته شده و دوباره به زندگی بازگشته و به دنیای دیگر سفر کرده بود را بیان می کند. (تهیه کتاب جمهوری اثر افلاطون)
در کتاب "مردگان تبت - The Tibetan Book Of The Dead" که گفته شده در قرن هشتم بعد از میلاد مسیح نوشته شده، مراحلی را که روح پس از مردن جسم طی می کند، شرح داده است. نکته جالب درباره این کتاب آن است که مراحل توضیح داده شده، شباهت غیر قابل تردیدی با گزارشات تجربه نزدیک به مرگ در دوران معاصر دارد.
صعود به آسمان
"صعود به آسمان - The Ascent of the blessed" اثر Hironimus bosch، نام نقاشی مشهور میباشد که در قرن 14 میلادی خلق شده است و اکنون در قصر دوک در شهر ونیز ایتالیا نگهداری میشود. در این تابلوی زیبا، فرشتگان روح یک انسان را از درون تونلی به سوی نور می برند. همان طور که قبلاً گفتیم عبور است تونل با سرعت زیاد، به سوی نوری درخشان و لبریز از عشق از رایج ترین تجربیات مرگ موقت می باشد.
آیا می توان پدیده NDE را در آزمایشگاه تجربه کرد؟
محققین و دانشمندان بسیاری تلاش کرده اند پدیده تجربه نزدیک به مرگ را به صورت مصنوعی به وجود بیاورند تا بتوانند مراحل مختلف آن را بررسی و ثبت کنند.
یکی از این تلاش ها توسط کارل یانسن انجام شد. کار یانسن طی پژوهشهای خود به این نتیجه رسید که با استفاده از کتامین می توان تجربه NDE را برای فرد مورد آزمایش به وجود آورد.
کتامین نوعی مخدر میباشد که با دوز مناسب در مصارف پزشکی کاربرد دارد. وی در سال 1996 مقاله ای منتشر کرد و در آن چنین نتیجه گیری کرد که شواهد و آزمایشات متعدد نشان دهنده این است که القای تجربه نزدیک به مرگ با استفاده از کتامین این تصادفی نیست. با تزریق کتامین با دوز مناسب داخل ورید فرد می توان تمام ویژگی های تجربه نزدیک به مرگ را شبیه سازی کرد.
در سال 1997 محقق و پژوهشگری به نام وینری نتایج پژوهشهای خود را این گونه بازگو کرد:
تجربه کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش با تجربه نزدیک به مرگ شباهتهای زیادی دارد.
وی اشاره کرد وقتی شخصی دچار تجربه کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش می شود، نشانه هایی را مشاهده می کند که همانند نشانه های تجربه مرگ موقت می باشد مثل دیدن تونل و نور های درخشنده، تجربه خروج از بدن، احساس شناور بودن و حرکت خود به خود، رویت همزاد، فلجشدن، عدم تمایل به پریشانی، احساس شادی و لذت، رویایی ملموس و واقعی در مکانی زیبا، تحولات روانی، دیدار با افراد خانواده و دوستان، عبور خاطرات و افکار گذشته از ذهن، احساسی بسیار ماندگار و فراموش نشدنی و…
این تنها دو مورد است نتایج پژوهش دانشمندان NDE می باشد. شما اگر علاقمند هستید میتوانید با مطالعه تحقیقات انجام شده اطلاعات خودتان را افزایش دهید.
اگر فیلم یک ادیسه فضایی 2001 اثر استنلی کوبریک را دیده باشید حتما متوجه شدهاید در قسمتهای پایانی این فیلم اتفاقاتی که برای شخص فضانورد در این فیلم میافتد و صحنه هایی را که مشاهده می کند دقیقا همانند نتایج پدیده کاهش هوشیاری ناشی از افزایش گرانش می باشد.
آثار مکتوب و سینمایی
کتاب های فراوانی در ارتباط با تجربه نزدیک به مرگ نوشته شده است که نویسندگان آنها خود از تجربه گران NDE بودهاند. معروفترین این کتاب ها "در آغوش نور" نوشته Betty Eadie می باشد که در ادامه بخشی از تجربیات این نویسنده را بازگو خواهیم کرد.
یکی دیگر از این کتابها "نور نجات بخش" می باشد نوشته Dannion Brinkley. این کتاب خاطرات واقعی مردی است که در اثر برخورد رعد و برق می میرد اما دوباره به زندگی باز می گردد و این کتاب را می نویسد.
کتاب دیگری که معرفی می کنیم "تجربه نزدیک به مرگ و نگاه دین اسلام به آن" نام دارد نوشته فاطمه گرامی.
فیلم های علمی و تخیلی زیادی به این موضوع پرداخته اند از جمله Flatliners؛ در این فیلم گروهی از دانشجویان رشته پزشکی که میخواهند مرگ موقت را تجربه کنند، برای مرگ بالینی و احیای دوباره توسط دانشجویان دیگر، داوطلبانه آزمایشات مخفی انجام میدهند.
فیلم Final Destination 2 داستان مردی به نام Kim berly Corman می باشد که پیش از مرگ تمام خاطرات زندگی خود را در یک لحظه مرور می کند.
فیلم Stay در این فیلم شخصی به نام هنری دچار تجربه مرگ موقت می شود. او طی تصادفی که تمام اعضای خانواده اش را از دست داده، بین مرگ و زندگی دست و پنجه نرم می کند.
فیلم Escape from hell؛ این فیلم داستان مردی است که داوطلبانه خود را در معرض ایست قلبی قرار می دهد تا وجود عالم روحانی را اثبات کند او پس از رویت این عالم روحانی که شهری روشن و درخشان بود خود را در مکان کاملا متفاوت می بینند.
فیلم White Noise : The Light؛ داستان فردی به نام Abe Dale می باشد. او پس از تلاش برای خودکشی دچار پدیده ی مرگ موقت میشود. او که روح از بدنش جدا شده در انتهای یک تونل همسر و فرزندش را که پیش از این از دست داده بود، می بیند. او پس از احیا دوباره به زندگی باز میگردد.
پیش از این گفتیم که یکی از معروفترین کتابهای پدیده تجربه نزدیک به مرگ، در آغوش نور نام دارد. این کتاب در لیست پرفروشترین کتابهای نیویورک قرار دارد. در این قسمت می خواهیم بخشی از تجربیات نویسنده این کتاب را برای شما بازگو کنید.
Betty Eady در ماه نوامبر 1973 مورد عمل جراحی قرار گرفت. در حین عمل موقتا از دنیا رفت اما دوباره احیا شده و به زندگی بازگشت. او پس از بهبودی دچار افسردگی شدید شد زیرا جدا شدن از جهانی که لمس کرده بود و بازگشت به این دنیا برایش غیر قابل تحمل بود. او پس از 20 سال و به واسطه تشویق دیگران، خاطرات و تجربیات مربوط به مرگ موقت اش را با جزئیات دقیق به رشته تحریر درآورد.
او در کتاب خود یعنی در آغوش نور چنین می گوید :
از ناحیه قفسه سینه از بدن خود خارج شدم در حالی که بدنم را از بالا می دیدم. در آن موقع سه موجود شبیه به راهبه را دیدم. آنها فرشته های نگهبان من بودند. آنها به من گفتند که برای ابد با من بودهاند. آنها به من گفتند که مرگ من زودتر از موعد مقرر فرا رسیده است. سپس تاریکی اطراف من شکل یک تونل به خود گرفت. من از دور نقطه ای نورانی دیدم و با سرعتی بسیار زیاد که هر لحظه بیشتر می شد در آن تونل و به سوی نقطه نورانی به حرکت درآمدم. زمانی که به نور نزدیک تر می شدم به درخشندگی آن افزوده می شد تا جایی که حتی از خورشید هم درخشان تر شد. من مطمئن بودم که فقط با چشمی معنوی میتوان به آن همه نور و درخشش نگاه کرد.
وقتی به نور نزدیک شدم فرم کلی مردی را دیدم که از خود نوری طلایی میتاباند. تمام اطراف او پر بود از تابش این نور طلایی و درخشنده که فاصلهی طولانی را میپوشاند. از من هم نوری صادر می شد که با نور او ادغام شد. با ترکیب شدن نور ما احساس کردم به درون او قدم گذاشته ام و انفجاری از عشق را درونم حس کردم.
این پاک ترین و خالص ترین عشقی بود که تا آن لحظه تجربه کرده بودم. او آغوشش را برایم گشود و من خود را در آغوش او رها کردم و چندین بار گفتم من در خانه هستم بالاخره به وطنم بازگشتم.
من روح عظیم او را حس می کردم احساس می کردم جزئی از وجود او هستم و هرگز از او جدا نبوده ام. در تمام زندگی از او ترسیده بودم اما اکنون فهمیدم که او نزدیکترین دوست من بوده است. او به آرامی آغوشش را باز کرد تا من قدمی به عقب بردارم و به چشمان او خیره شوم. او به من گفت مرگ تو زودتر از موعد بوده است هنوز زمان مرگ تو فرا نرسیده است.
کلام او به من احساس هدف و رسالت در زندگی می بخشید. نمیدانستم این رسالت چیست، اما مطمئن بودم که زندگی من روی زمین بدون هدف نیست. بنابراین موعد مرگ من زمانی فرا می رسید که ماموریتم را روی زمین به انجام رسانده باشم.
سوالات فراوانی در ذهن من شکل میگرفتند و هر چه درونم را بیشتر به سوی نور می گشودم سوالات با سرعت بیشتری پاسخ داده میشدند. دانش در عمق وجود و ذهن من رخنه می کرد و به یک معنا با من یکی می شد.
به من مراحل آفرینش زمین و نحوه مشارکت در آفرینش آن توسط تمام ارواحی که برای زندگی به زمین می آیند نشان داده شد. مشارکت ارواح در زمینه هایی مثل قوانین زندگی و مرگ، محدودیتهای جسم و انرژی های معنوی که می توانیم روی زمین از آنها بهره مند شویم میباشد.
همچنین روح هر فردی قبل از آمدن به این دنیا ماموریت خود روی زمین را میدانند و حتی خود آن را انتخاب میکند.
مهمترین چیزی که به من نشان داده شد عشق بود. اینکه عشق بالاترین موضوع در جهان هستی میباشد. ما به این دنیا آمده ایم تا به یکدیگر عشق می ورزیم و در خدمت به بشریت باشیم.
بعد از آنکه به سوالات سلسله وار بتی پاسخ داده می شود و صحنه های مختلفی به او نمایش داده میشود، در نهایت به او گفته میشود که چون مرگ او زودتر از موعد بوده او باید به زمین برگردد تا ماموریت اش را به پایان برساند.
بتی که حقیقتی شیرین و وصف ناشدنی را با تمام وجودش لمس کرده بود ممانعت می کند و از قبول آن سر باز میزند. برای متقاعد کردن بتی، فرشته های نگهبان ماموریتش در زمین را به او نمایش می دهند. با این شرط که این صحنه بعد از بازگشت او به زمین از خاطرش پاک شود. بعد از دیدن ماموریتش بلافاصله می پذیرد که به زمین بازگردد و میبیند که هزاران فرشته به بدرقه او آمدهاند.
بتی چشمان خود را باز میکند و خود را روی تخت بیمارستان می بیند در حالی که خاطره ماموریت او به کلی از ذهنش پاک شده است.
شما میتوانید با مطالعه کامل کتاب در آغوش نور از ماجرای تجربه نزدیک به مرگ خانم ایدی مطلع شوید.
جالب است بدانید که نوازنده و آهنگساز معروف موسیقی کشورمان یعنی آریا عظیمی نژاد هم تجربه مرگ موقت را داشته است.
او پس از اینکه توسط معاینات پزشک قلبش متوجه می شود رگی که به قلبش متصل هست ۹۷ درصد دچار انسداد شده، برای درمان و باز کردن رگ به بیمارستان مراجعه می کند. در حین درمان، این رگ پاره می شود و آریا عظیمینژاد چند روزی به حالت کما فرو رفته و دچار مرگ موقت می شود. او هم وقتی مشاهدات خودش را در حین تجربه نزدیک به مرگ بیان می کند متوجه می شویم که مشترکات زیادی با دیگر تجربه گران دارد. خوشبختانه با تلاش کادر پزشکی او احیا می شود و دوباره به زندگی باز میگردد.
در پایان
در این مقاله ما تلاش کردیم تا پدیده پیچیده و شگفت انگیز مرگ موقت را برای شما به سادگی بیان کنیم. اگر شما به این موضوع علاقه مند شدید با تحقیق و مطالعه و یا مشاهده فیلم هایی در این رابطه می توانید اطلاعاتتان را افزایش بدهید.
همانطور که در مقاله سفر در زمان اشاره کردیم در شرایطی خاص سفر به جهان های متعدد می تواند امکان پذیر باشد. آیا می توان تجربه نزدیک به مرگ را نوعی سفر در زمان و سفر به جهان های دیگر و کسب تجربیات ارزشمند و شگفتانگیز دانست؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
یکسالگی تیلهسافت ورق خورد
مطلبی دیگر از این انتشارات
برنامه نویسی یاد نگیرید! جلسه ی هفتم
مطلبی دیگر از این انتشارات
باغ تاریخی فین، بهشتی در دل کویر و چشمه ی سلیمانیه، چشمه ای در دل بهشت