ژول ورنیسم : خواب سیاه - بخش هشتم

در قسمت قبل خواندید که با استقرار خانم صولت و بالا دستی هایش در هتلی، مقدمات یک آزمایش گسترده را برنامه ریزی کردند. جدا از مرگ وحشتناک موارد انسانی آزمایش به صورت فیزیکی و غیر فیزیکی، نتیجه ی این آزمایش، باعث شد تا مدتی خانم صولت از آن فضا و اتفاقات محرمانه دور بماند. آزمایش خواب سیاه بر روی کاغذ کامل به نظر می رسید اما سرهنگ فرنام و خانم Oreille خوب می دانستند که معایب بزرگی در اجرای این پروژه وجود دارد. بنابراین تصمیمشان حفظ جان خانم صولت تا کشف نقاط خالی خواب سیاه شد.

محل نگهداری جدید خانم صولت، یک ویلای مجهز به دستگاه های امنیتی است که برای ارتباط با او، از بیسیم استفاده می شود.

Elgar (پزشک محقق) : سرهنگ متاسفم باید خبری رو بدم

سرهنگ فرنام : مشکل چیه؟ مگه غیر از اتفاقای آزمایش چیز دیگه ای پیش اومده؟

Elgar : نه ولی سربازی که خواب بود مثل سهراب زارعی شده... متاسفم

سرهنگ فرنام : بسه حرف نزن... بی عرضه ها این همه خرج این پروژه و آدمای مزخرفش کردیم که اینو بگین؟ احمق تو که داشتی تو ایران اعدام می شدی

سرباز : سرهنگ عذر میخوام... جلسه ی فوری دارید

سرهنگ فرنام : باید راهی پیدا کنید وگرنه مرگتون پای خودتونه!

یکی از ماموران سرویس اطلاعاتی، احتمالی مبنی بر حذف بخش مهمی از تحقیقات توسط سهراب زارعی یا خانم صولت را مطرح کرده بود و حالا این تیم علاوه بر تحقیقات، باید راهی را پیدا می کردند تا واقعیت خانم صولت یا مغز از کار افتاده ی سهراب زارعی را کشف کنند.

Oreille : Nous vous avons convoqué pour une réunion sur un sujet important

مامور اطلاعاتی : گویا اولین آزمایش خواب سیاه با شکست مواجه شده... درسته سرهنگ؟

سرهنگ فرنام : متاسفم بله... فقط بخشی از موش ها زنده موندن و هردو سرباز مردن... ما احتمال می دیم...

مامور اطلاعاتی : احتمال شما به درد سرمایه ی ما نمیخوره... ما الان دنبال بخش گم شده ی پروژه هستیم. باید صولت رو به بهانه ای از ویلاش بیارید بیرون تا خونشو بگردیم.

Oreille :Sois sur

سرهنگ فرنام : مطمئن باشید

صولت با این که احساس باخت را در خودش می دید، اما همچنان خوی خشونت و هوشمندی اش را در خود حفظ کرده بود و با دیدن خودروهای لوکس مشکی، فهمید که باید بی هیچ مقاومتی همراه ماموران برود اما فکرش را نمی کرد که قبل از حاضر شدن، ماموران داخل ویلایش شده باشند.

جلسه ی تشکر از اقدامات صولت

با این که خانم صولت متوجه مشکوک بودن این دعوت شده بود، اما با یک بزم با شکوه مواجه شد. سرهنگ فرنام با اخم همیشگی و خانم Oreille با آغوشی باز، او را فرا می خواندند.

Oreille : Viens ici, bébé. Ceci est votre fête spéciale.

سرهنگ فرنام : خانم صولت خوش اومدید. خانم Oreille از شما استقبال کردن

صولت : ممنونم واقعا اما من کار خاصی انجام ندادم

سرهنگ فرنام : شما به رشد علم بشر کمک کردید. بفرمایید

صولت : اما...

همانطور که گفتیم ویلای او برای بررسی کامل، زیر ذره بین قرار گرفت تا بخش های گمشده ی تحقیقات سهراب زارعی را پیدا کنند. این بازی از خواب سیاه هم سیاه تر بود.

سرباز : سرهنگ یه گوشی داخل کانال کولر جاساز شده بود پیدا کردن یه فایل صوتی داخلش هست

سرهنگ فرنام : خیلی خوبه، خانم صولت رو ببرید اتاق ویژه پذیرایی کنید...

  • ادامه این ماجرا بماند در جمعه ای دیگر...
  • این ژول ورنیسم را از تیله سافت بخونید!