آن‌چه در زیر نهفته

راویولی
راویولی

طبقه متوسط ایران شاید یکی از پیچیده‌ترین طبقات اجتماعی/اقتصادی در جهان باشد. طبقه‌ای که برای تولد و به دنیا آمدن بحران‌های زیادی را از سر گذرانده و همچنان هم با بحران‌های زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. مهم‌ترین بحران این طبقه کشمکش دائمی میان سنت و مدرنیته است. طبقه‌ای که به لحاظ سبک زندگی مدرن اما از نظر باورهای فکری هم‌چنان سنتی است. به همین خاطر این طبقه زندگی دو گانه‌ای را تجربه می‌کند. زندگی که در ظاهر جذاب، مدرن و آمیخته به باورهای امروزی است اما در باطن دچار تناقض عمیقی میان باورهای ذهنی سنتی و سبک زندگی مدرنی است که پذیرفته. همین موضوع از این طبقه یک طبقه پیچیده ساخته که نمی‌شود مشکلات، علائق و سلیقه‌های آن را کشف کرد. این طبقه درگیر مسائلی است ناگفته که به سبب پیچیدگی‌های زیستی همیشه به شکل رازی سربه‌مهر باقی می‌ماند. به نظر می‌رسد که ساکنین این طبقه هم خودشان مایل هستند مسائلشان ناگفته باقی بماند تا کمتر آسیب ببینند. حسن شاعری در راویولی دقیقاً دست بر روی همین مسائل گذاشته. زوجی به ظاهر معمولی در یک صبح معمولی مشغول کاری معمولی (خوردن صبحانه) هستند. گفت و گویی به ظاهر معمولی دارند، اما تماشاگر از همان ابتدا متوجه می‌شود این زوج در گذشته خود چیزهای زیادی دارند که زندگی‌شان را به این شکل درآورده. سرد، با فاصله و عاری از عشق.شاعری با آن میزانسن ایستا (که میزانسن‌های اُزو را به یاد می‌آورد)به مدد بازی خوب دو بازیگر اصلی فیلم موفق می‌شود آن سرمای جاری در زندگی این زوج معمولی را نشان دهد. اشارات مبهم به گذشته آن‌ها نشان می‌دهد که این زوج چه تنش‌های بزرگی را پشت سر گذاشتند تا به امروز رسیدند. امروزی که رابطه آن‌ها بدل به رابطه‌ای سرد و عاری از احساس شده. راویولی درباره چیزهایی حرف می‌زند که در زیر این زندگی معمولی پنهان شده. از خلال گفت‌وگوهای این زوج می‌شود تمام چیزهایی را که آنان را به امروز رسانده کشف کرد. از دلیل مهاجرت تا رابطه سردی که دارند. شاعری در این فیلم از دل یک ظاهر ساده به عمق پیچیده روابط طبقه‌ای می‌رسد که به نگفتن عادت کرده. طبقه‌ای که بحران‌هایش بیشتر از آن‌که نمودی بیرونی داشته باشد درونی است و راویولی بازتابی از این بحران‌ها است. پس برای فهم این فیلم باید به زیرمتن آن توجه کرد. به بحرانی که پشت یک گفت و گوی به ظاهر ساده پنهان شده و این برای سینمای ایران که تا خرخره درون تکرار و شعار فرو رفته دستاورد ارزشمندی است.