آن‌چه در زیر نهفته

خطر اسپویل داستان وجود دارد

اُمید عبداللهی در بادی که می‌وزد با تکیه بر داستانی به ظاهر ساده پرده از حقیقت جامعه‌ای بر می‌دارد که مواجه شدن با آن جگر شیر می‌خواهد. عبداللهی موفق می‌شود در این فیلم کوتاه لایه رویی جامعه را کنار زده و آن‌چه در زیر نهفته را به تماشاگر نشان دهد. جامعه‌ای که کلک، ریا، دورویی از سر تا پای آن می‌بارد و فیلم به ما نشان می‌دهد در چنین جامعه‌ای برای جلو رفتن کارت باید تا می‌توانی دقیق و معصومانه دروغ بگویی. جوری که مخاطب واقعاً باور کند که تو حقیقتاً یک سرباز ساده دل هستی که برای رفتن به شهرستان پول کم داری. بادی که می‌وزد از ظاهر ساده‌ خود فراتر می‌رود و بدل به نقدی گزنده درباره ایران امروز می‌شود. تمام آدم‌های این فیلم چه شخصیت اصلی که یک دغل‌باز حرفه‌ای است تا دو دختر عابری که برای راه اُفتادن کارشان پوشش خود را عوض می‌کنند تا تک‌تک افرادی که می‌خواهند به آن جوانک به ظاهر سرباز کمک کنند در یک ریاکاری عمومی غوطه‌ور هستند. عبداللهی با هوشمندی تمام فهمیده که واقعیت این جامعه با ظاهر آن فرق دارد. بر روی این جامعه پُر از ریا و کلک روکش نازکی از اخلاقیات کشیده شده که با کوچکترین تلنگری از هم می‌پاشد و آن‌چه در برابر دیدگان حیرت‌زده مخاطب پدیدار می‌شود منجلابی از کلک و دروغ است که کسی در آن موفق‌تر است و زودتر به مقصود می‌رسد که بهتر و صادقانه‌تر دروغ بگوید. موفقیت بادی که می‌وزد هم دقیقاً به خاطر همین نمایش بی‌پیرایه و بگذارید با صراحت بنویسم خشن واقعیت است. واقعیتی که ناگهان به صورت تماشاگر اصابت می‌کند و او را از خواب غفلت می‌پراند. مثل یک سیلی سنگین که چُرت خلسه‌آور دم صبح را پاره می‌کند. خاصیت فیلم‌هایی مثل بادی که می‌وزد در همین صراحتی است که دارند. بدون نترسی آن حقیقتی که را از چشم ما پنهان است نمایش می‌دهند و با صراحت می‌گویند که در دنیای اطراف ما میان واقعیت به عنوان چیزی که هست و حقیقت به عنوان مطلوبی که باید باشد چه شکاف عظیمی ایجاد شده. عبداللهی این کار را با چنان سادگی منحصربه‌فردی انجام می‌دهد که در نگاه اول تماشاگر متوجه دقت فراوان او در پردازش این داستان ساده نمی‌شود. این موضوع اتفاقاً برگ برنده فیلم است، چون اگر ذره‌ای از این سادگی کاسته می‌شد و فیلم خود را اسیر داستانی پیچیده‌تر می‌کرد نمی‌شد انتظار داشت فیلم چنین تاثیری بر تماشاگر بگذارد. به همین خاطر پیش از هر چیز باید به هوشمندی عبداللهی آفرین گفت که موفق شده به ساده‌ترین و موثرترین شکل ممکن حقیقت جامعه را عیان کند و آن‌چه در زیر نهفته را به ما نشان دهد.