ارتباط سازنده

در اکثر زندان‌های دنیا نامه نگاری یکی از مهمترین راه‌های برقراری ارتباط با زندانیان است. اما برخلاف نامه نگاری در شکل عادی‌اش، نامه‌هایی که از زندان خارج شده یا به زندان وارد می‌شود باید با دقت خوانده شده و بازرسی شود تا حاوی مطالبی نامناسب یا موارد مجرمانه نباشند. از این‌ رو همیشه کسی در درون زندان پیش از گیرنده‌ی اصلی نامه، نامه‌ها را می‌خواند و از محتوای آن مطلع می‌شود.

داستان اتاق نامه از جایی آغاز می‌گردد که ریچارد(با بازی اسکار ایزاک) با یک ترفیع شغلی هیجان انگیز مسئول اتاق نامه‌های زندان می‌شود. ریچارد به تنهایی زندگی می‌کند و سرگرمی خاصی ندارد ولی با خواندن و دسته بندی کردن نامه‌های زندانیان سرگرمی تازه‌ای پیدا می‌کند؛ به واسطه‌ی آگاه شدن از زندگی خصوصی زندانیان رفته رفته درگیر محتوایِ نامه‌ها شده و بدش نمی‌آید درک بهتری از آدم‌هایی پیدا کند که تا همین دیروز احساسی به آنها نداشته. به بیان دیگر ریچاد از طریق نامه‌ها تحویلی را از سر می‌گذراند که به زندگی او سمت و سویی تازه می‌دهد. چرا که در می‌یابد کلماتی ساده که روی یک برگه کاغذ نوشته شده‌اند تا چه میزان می‌توانند موجب شکل‌گیری شادی در دیگران شوند.

اما اتاق نامه تنها به این تحول در شخصیت اصلی بسنده نمی‌کند و انتظار بیننده از پایان داستان را به بازی می‌گیرد تا مشخص شود نامه‌ها الزاماً درباره‌ی احساسات حقیقتی آدم‌ها نیستند اما بدون شک برانگیزاننده‌ی احساساتی فروخورده و دست کم گرفته شده‌اند.

برگ برنده‌ی اتاق نامه، حضور قانع کننده‌ی اسکار ایزاک در نقش ریچارد است. ریچارد با آن شکم برآمده، سبیل‌های پُر پشت و مکث‌هایی که به دلیل خجالتی بودن میان حرف زدن دارد، هیچ شباهتی به اسکار ایزاک به عنوان بازیگر اصلی فیلم‌هایی نظیر اکس ماکینا یا درون لوین دیویسندارد. با این حال ایزاک با بازی حساب شده‌اش به بیننده کمک می‌کند پایان عجیب فیلم را درک کرده و در مورد ادامه داستان خیال پردازی کند.