ارتباط
لمس کردن در یک شب اتفاق میاُفتد. پسر جوانی در تلاش است از طریق تماس گرفتن با دوستانش جایی برای خوابیدن پیدا کند و همزمان با مردی مواجه میشود که بدون کمک او توانایی رسیدن به خانه را ندارد.
لمس کردن ایدهی سادهای دارد اما مسیری پُر پیچ و خمی را برایِ به ثمر رساندن این ایده پشت سر میگذارد. پسری به طور اتفاقی با مردی رو به رو میشود که همزمان نابینا و ناشنواست. پسر مجبور میشود به او کمک کند و این کمک کردن موجب تحولی بنیادین در او میشود. به همین سادگی. فیلم نه از این حد بالاتر میرود و نه میکوشد با صحنههای احساسی، کش دادن موقعیتها یا موسیقی حرفی ورای این انسان دوستیِ صادقانه را به بیننده منتقل کند. اما به تصویر کشیدن این ایدهی ساده کاری راحتی نبوده. لمس کردن با جزئیاتی حساب شده به شکل گیری ارتباطی میپردازد که دور از ذهن و نامعقول مینماید. اینکه چطور میتوان با کسی که نه میبیند و نه میشنود ارتباط برقرار کرد، از دورنیات او مطلع شد و بدون دلسوزی به او یاری رساند.
زمان زیادی از فیلم در سکوت سپری میشود و به نمایش نگاههایی اختصاص دارد که هیچ یک از طرفین توانایی دیدن و درک آن را ندارند. نه پسر از نگاه مهربان مرد از پشت پلکهای بستهاش مطلع است و نه مرد میتواند نگاه پُر از تردید پسر را ببیند که احساس میکند بیدلیل گیر اُفتاده است. با این حال لمس کردن موفق میشود در زمان کوتاه خود این نگاهها را به هم نزدیک کند و به لحظهای در زندگی پسر و مرد برسد که بدون نیاز به حرف زدن با یکدیگر، از احساس هم با خبر باشند.
در زمانهای که لمس کردن دیگران به راحتی میتواند نقض حریم خصوصی تلقی شود، لمس کردن دربارهی برقراری ارتباط میان دو انسان از طریق تماس فیزیکی است. مجاورتی که منجری به دوستی و یاری رساندن به دیگران بدون قضاوت و دلسوزی میشود.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مثل ویروس
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیای قشنگ نو
مطلبی دیگر از این انتشارات
وسوسه