انتخاب جایگزین
خطر اسپویل:
آلترناتیو فیلمی است سردرگم. چه در فرم چه در محتوا.
در روایت، ما در نهایت قرار است پسری را ببینیم که در فقر نمیتواند مادر فوت شدهی خودش را دفن کند و او را مخفیانه به گوشهی پرتی میبرد و دفن میکند. اما طی داستان مدام به ما عناصری داده میشود که گویا با شخصیتی مریض یا روانی طرف هستیم و باید انتظار واقعهی عجیبی را داشته باشیم یا حداقل انتظار داشته باشیم که شخصیت مرد برایمان لایه لایه شود.
در ساختار هم همین آفت به جان فیلم افتاده است. کارگردان، به قابهایی که میبندد، آگاه نیست. در بسیاری از نماها،قابها، به گونهای رابطهای خاص بین مرد و آدمکها را نشان میدهند، اما اصلا چنین رابطهای مدنظر نیست و اهمیتی برای روایت فیلم ندارد. اما کارگردان در یک جا تسلط دارد و آن تسلط بر محیطی است که در آن در حال ساختن فیلم خود است. تابش نور، فاصلههای بین درختان و ... .
جامپکاتها، هنگام دفن کردن مادر، خام دستانه رخ دادهاند و صداگذاری از کیفیت لازم برخوردار نیست.
بازی بازیگر مرد قابل توجه است. نیاز به تراشیده شدن و تمرین دارد، اما نشان دهندهی تواناییای نهفته است که با چهرهای پر از میمیک میتواند در آینده خوش بدرخشد.
آلترناتیو فیلمی است در تلاش برای تبدیل شدن به آن چه در واقع نمیخواهد بگوید. الترناتیو در تلاش است که خودش را پیچیده کند.
آلترناتیو را در وُدیو ببینید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
طفلی به نام شادی، دیریست گم شدهست*
مطلبی دیگر از این انتشارات
سراب زندگی
مطلبی دیگر از این انتشارات
به دنبال معنا از دل بیمعنایی