اینک آخرالزمان
به نظر میرسد بعد از همه گیری کرونا کارگردانان ایرانی تمایل زیادی به ساختن فیلمهای آخرالزمانی پیدا کردهاند. در همین مجموعه شام آخر حداقل دو فیلم از پنج فیلم این مجموعه موضوعاتی آخرالزمانی دارند که نشان میدهد فیلم ساختن در دوران پساکرونا شکل و شمایل دیگری پیدا کرده است و کارگردانان به مضامینی توجه میکنند که پیش از این کمتر به آن دقت میکردند.
زوزه مرد کلاسیکترین فیلم مجموعه شام آخر است. فیلم از همان ابتدا با کپشنی که بر روی تصویر سیاه نوشته میشود حال و هوای فیلم را به خوبی برای تماشاگر جا میاندازد. بعد صدای نریشن میآید که از آخرالزمان صحبت میکند. کات به لانگشاتی از دریا و بعد کات به قایق که به سوی یک ناکجاآباد حرکت میکند. همه چیز در کمال ایجاز برگزار میشود، رضا گمینی با چند تمهید بسیار ساده موفق میشود تماشاگر را وسط معرکهای پرتاب کند که حتی فکر کردن به آن هم هراسانگیز است. در فیلم خبری از جلوههای ویژه آنچنانی نیست، کارگردان با سادهترین ابزار داستان هولناکش را پیش میبرد و آخرالزمانی حقیقی را پیش چشم تماشاگر تصویر میکند. این هنری است که هر کارگردانی ندارد، اینکه به سادگی تمام یک آخرالزمان بسازی نشاندهنده این است که گمینی فیلمساز بسیار پختهای است.
گمینی در زوزه مرد آخرالزمانش را با تکیه بر دو عنصر باورپذیر از کار در میآورد. اولی ایجاز است و دومی میزانسن. برای تعریف چنین داستان متفاوتی، گمینی همه چیز را فشرده کرده و همین فشردگی باعث شده داستان کوبندگی عجیبی پیدا کند و تماشاگر فرصت نفس کشیدن هم نداشته باشد. دوم دکوپاژ کارگردان است که در عین سادگی با چنان ظرافتی اجرا شده که لحظهای به تماشاگر اجازه نمیدهد از فضای جزیره جدا شود. بازیهای درخشان فیلم، در کنار توانایی کارگردان در ساختن یک اتمسفر آخرالزمانی زوزه مرد را بدل به یکی از دلچسبترین تجربههای سالهای اخیر سینمای ایران در حوزه فیلم کوتاه کرده است. تجربهای که نمونهای در سینمای ایران ندارد و همین بکر بودن سوژه و اجرا است که آن را بدل به فیلمی درخشان میکند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره ملال
مطلبی دیگر از این انتشارات
گمشده در غربت
مطلبی دیگر از این انتشارات
دزد دوچرخه