این‌جا بدون من

یادداشتی بر فیلم کوتاه شکلی از مرگ(هادی افشار)

فیلم با این جمله از میشل فوکو آغاز می‌شود"انسان اختراع جدیدی است که کم‌کم دارد به پایان خود می‌رسد". و سکانس به سکانس براساس همین جمله و تفکر پشت آن پیش می‌رود و شکل می‌گیرد. تصویر غریب(و البته نزدیک به واقعیت) انسان امروزی که دلبستگی‌هایش کمتر و عاداتش روز به روز بیشتر می‌شود. از سر عادت صبح بیدار می‌شود، صبحانه می‌خورد، آماده‌ی رفتن به محل کار می‌شود، کار می‌کند، غذا می‌خورد، به خانه باز می‌گردد، باز هم غذا می‌خورد، مطالعه می کند و می‌خوابد و این چرخه‌ی تکراری وکسالت‌آور می‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد مگر در جایی اتفاقی خارج از برنامه‌ی همیشگی به وقوع بپیوندد، نفسی برود و برنگردد یا انسان به ناگاه دست از روزمرگی بکشد. فیلمساز برای تاکید بر تکراری و خسته‌کننده بودن شرایط زندگی انسان، فیلم را سیاه و سفید روایت می‌کند. فیلم تکرار چند باره‌ی زندگی روزمره و خالی از هیجان مردی‌ست که کم‌کم از نمایش جزییات آن کم می‌شود. اولین صبحی که مرد دیگر بیدار نمی‌شود و زندگی همچنان بدون وجود و حضور او ادامه دارد، دوربین به سراغ جزییات زندگی‌اش می‌رود، جزییاتی که دیگر رنگ می‌گیرند و به چشم مخاطب می‌آیند؛ دم‌پایی‌هایش، شیشه‌‌ی عطر، ساعت، شانه، قیچی، آسانسور، ترافیک و ... و در نهایت صندلی‌اش در محل کار. حالا که مرد نیست انگار زندگی از آن کسالت همیشگی خارج می‌شود اما در چرخش پایانی باز هم به این چرخه‌ی تا ابد تکراری باز می‌گردد، او بازمی‌گردد و باز هم تصویر از رنگ و جزییات خالی می‌شود.

می‌توانید فیلم کوتاه شکلی از مرگ را در سایت ودیو تماشا کنید.