متولد یک روز گرم تابستان در اهواز. آخرای جنگ. مامانم می گه می تونستی متولد نشی اگه یکی از اون موشک ها می خورد به بیمارستان...فرصت زندگی بهم داده شد. امیدوارم انسان بودن و آزاده شدن رو پیدا کنم.
این یک تراژدی مدرن است
{نگاهی به فیلم کوتاه "تاخیر" اثر نیما سیاوش}
"اورفئوس نوميدانه كوشيد اوريديس را دنبال كند،امّا اجازه نيافت.خدايان راضي نشدند كه وي براي دومين بار و در حالي كه هنوز زنده بود پا به دنياي مردگان بگذارد.پس ناگزير شد در تنهايي محض به بالاي زمين بازگردد.از آن پس از همنشيني با آدميان دوري گزيد و سر به بيابانها و جنگلهاي خلوت و خاموش گذاشت و غير از چنگش هيچ آرامش خاطري نداشت كه آن را نيز پيوسته مي نواخت و صخره ها و رودخانه ها و درختان كه تنها همنشين وي بودند از شنيدن نواي چنگش شاد مي شدند.سرانجام گروهي از مائنادها يا مينادها به سويش آمدند.آنها به همان ديوانگي بودند كه پنتئوس را كشتند،او را قطعه قطعه كردند و سر سودازده را به درون رودخانه تند آب هربوس انداختند.سر به دهانه رودخانه رسيد و نزديك سواحل لسبي و هنگامي كه موزها آن را يافتند و آن را در محراب جزيره دفن كردند،آب دريا آن را هيچ دگرگون نكرده بود.آنها ديگر اعضاي بدنش را گرد آوردند و در مقبره اي پاي كوه اولمپ دفن كردند و تا امروز بلبلان آن سرزمين دلانگيز تر از بلبلان ديگر سرزمينها مي خوانند."
این بخشی از روایت اورفئوس، شاعر و آوازهخوان افسانهای اساطیر یونان است. فیلم با تکگویی ترمه، بازیگر تئاتر از این متن آغاز میشود. گوشی موبایل ترمه در همین حین زنگ میخورد و تمرین قطع میشود چند لحظه پس از تمرین تئاتر به خوابگاه بر می گردد و به دلیل تاخیر، با مسئول خوابگاه شروع به مشاجره میکند...
روایتِ خوابگاه- خاصه بخش دخترانش- به دلیل محدودیتهای ممیزی در نشاندادن و بیان قصههای جاری در آن، از پرچالشترین موضوعات در خلق درام میتواند تلقی شود اما شاید به جز تجربیات درخشان امیررضا کوهستانی در نمایشنامه "شنیدن" و فیلمنامههای پرویز شهبازی در "نفس عمیق"، "دربند" و "سال دوم دانشکده من" کمتر بتوان نمونهای در این حوزه پیدا کرد. تاخیر با مقدمهای تاثیرگذار آغاز میشود. آنجا که این تراژدی یونان باستان را خوانش میکند و این ایده را از همان ابتدا پیش روی تماشاگر قرار میدهد که با یک خوانش بینامتنی(Intertextuality) روبرو خواهد بود. ذات این ایده را میتوان مورد تحسین قرار داد که چگونه میشود روایتهایی مدرن از تراژدیهای پیشین و کهنالگوهای جاری در آنها را پیش روی مخاطب امروز قرار داد.
اگه هنوز آنجا منتظر من هستی، میشه بری به یک نفر در بم زنگ بزنی که 5 دی 1382 زلزلهای خواهد آمد که..."تاخیر" قصه، پیش از تمامشدن هست. آنجایی که در صور اسرافیل دمیده میشود و همه پیش روی خود قرار میگیرند. این یک تراژدی مدرن است...
مطلبی دیگر از این انتشارات
رنج زنانه
مطلبی دیگر از این انتشارات
شیشه در پا، شیشه در دل
مطلبی دیگر از این انتشارات
این داستان ادامه دارد...