تماشاچی

یادداشتی بر فیلم کوتاه آخر هفته(آریو متوقع)



خواندن این نوشته بخشی از داستان فیلم را لو می‌دهد.

همه چیز عادی و معمولی به نظر می‌رسد. خانواده‌ای در یک روز آرام و معمولی فضای سبز یک پارک را برای غذا خوردن و گذراندن وقت انتخاب کرده‌اند. آن‌ها در آرامش و سکوت پارک دور هم نشسته‌اند و در ظاهر قرار نیست طوفان یا اتفاق بدی در راه باشد اما هست و در فاصله‌ی کوتاهی همه چیز شکل و معنای دیگری پیدا می‌کند. ممکن است مخاطب نسبت به رفت و آمد یکی از افراد خانواده که از بالا اتفاقی را پیگیری می‌کند، کنجکاو می‌شود آن هم در شرایطی که بقیه‌ی اعضای خانواده در آرامش مشغول غذا خوردن هستند و تنها یک نفر از آن‌ها حتی غذایش را هم جدا از بقیه می‌خورد اما به ناگاه صدایی که فضا را پر می‌کند از آن سوی سکه خبر می‌دهد.

همه برای تماشای صحنه‌ی یک اعدام دور هم جمع شده‌اند. فیلمساز اما نه با ختم شدن یک پیک‌نیک خانوادگی به تماشای صحنه اعدام بلکه با حضور کودک در این سکانس و همزمانی بالا بردن کودک توسط پدر و خالی شدن زیر پای فرد اعدامی مخاطب را غافلگیر می‌کند. تصویری هولناک که بارها و بارها در دنیای واقعی اتفاق افتاده است.

آریو متوقع در فیلم کوتاه آخر هفته بدون افراط در حاشیه و البته پرهیز از مقدمه‌چینی طولانی و خسته‌کننده تنها مخاطب را کنجکاو می‌کند و بعد با قابی هولناک، تلخی واقعیت را در کام او می‌ریزد. یک روز معمولی در فضایی آرام(و حتی گرم) ناگهان ختم می‌شود به یکی از هولناک‌ترین شکل‌های مرگ. در کنار این تقابل و غافلگیری، ناظری در فیلم حضور دارد که فیلمساز نگاه ویژه‌ای به وی داشته، به اندازه‌ای که در پایان فیلم مخاطب را به این فکر وا‌دار می‌کند که ای کاش اعضای خانواده همان‌طور که با عجله برای تماشای صحنه اعدام شتافتند و قید وسایل‌شان را زدند، کودک را هم جا می‌گذاشتند و او هرگز شاهد چنین صحنه‌ای نبود.

می‌توانید فیلم کوتاه آخر هفته را در سایت ودیو تماشا کنید