جای خالی
(خطر اسپویل)
«حفره» ساختهی امیر رویینی، مفهومی برگرفته از روانشناسی را در قالب داستانی ساده به تصویر میکشد. پسر بچه نمیخواد بپذیرد مادرش مُرده. پس هر کاری میکند جنازهی مادر را حفظ کند. خراب شدن موتورِ سردخانهی قبرستان و ضرب الاجل دفن کردن کارگران معدن بهانه است. حتا اگر هیچ مشکلی هم وجود نداشت، پسر مانع از دفن کردنِ مادرش میشد تا هر روز به دیدارش بیاید و مطمئن شود هنوز چیزی از مادرش باقی مانده که قابل اتکاست. «حفره» آگاهانه پدر را از قصه حذف میکند تا داستان به صحنهی رابطهی عاطفیِ بیان ناپذیرِ میان مادر و پسر تبدیل شود. پسر بچه راه برقراری دوبارهی این رابطه را بلد نیست؛ اما میداند پیش از هر چیز میبایست جنازهی مادر را از قبرستان بیرون ببرد یا به خیال خودش مادرش را از دفن کردن نجات دهد. اینکه قرار است چه اتفاقی برای جنازه بیاُفتد یا این کار چه عواقبی در پی دارد، موضوعاتی هستند که پسر به هیچ وجه به آنها فکر نمیکند.
«حفره» یادآور آثار تیره و تار صادق هدایت است. مرگ، قبرستان،کوچه بازارِخالی از مردم، تاریکی، سرداب و مهمتر از همه تلاش برای برقراری رابطه با جسد. با اینحال فیلم در پرداخت بصری و نزدیک شدن به مفاهیم تفاوتی اساسی با دنیا و جهان بینی هدایت دارد. «حفره» به نیاز پسر برای زنده نگه داشتنِ مادرش، ابعادی تمثیلی میبخشد تا داستان بینتیجه به پایان نرسد. هر چند چنین پایانی از منظر روانشناسی نیز قابل بررسیست.
دنیا بدون حضور مادرها مکانی غم انگیز است. «حفره» از این غم نیرو میگیرد تا به شخصت اصلیاش انگیزهی اعمالی غیر معمول را بدهد. چرا که نتیجه هر چه باشد تسکینی بر دل داغدارِ پسر بچه است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شخصیت سوزی
مطلبی دیگر از این انتشارات
آخرین عینک
مطلبی دیگر از این انتشارات
چوپان برهها