حتی نمیتوانستم درست راه بروم
خطر اسپویل:
بوم سیاه فیلمی است دربارهی پناهندهای سیاسی که، با وجود واضح بودن تمام داستانش، پذیرفتنش رد شده است.
بوم سیاه با موفقیت ما را با محمد همراه میکند. چه در لحظات کشیدن نقاشی، چه در لحظات آواز خواندن و چه در لحظات صحبت کردن از خاطرات تلخ، و همین همراه شدنها است که به ما امکان میدهد که در نهایت قصه بتوانیم با او همدرد باشیم وقتی درمییابیم که با درخواستش موافقت نشده است.
بوم سیاه اما داستان یک نفر نیست. داستان تمام آنهایی است که در کشورهای دیکتاتوری مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و هرگز قدرتی برای اعمال نداشتند، پس به سایر کشورها پناه بردند، اما بعدها دریافتند که آن کشورهای دیگر هم فقط به دنبال منافع هستند. بوم سیاه داستان تمام انسانها است که با هم به سیستمی قدرت میبخشند که در نهایت آنها را در خود محبوس میکند.
بوم سیاه دوربینی روان دارد و انتخابهای کارگردان جز در یک یا دو مورد در سایر موقعیتها درست است و قابل تحسین.
آن چه بیش از عوامل دیگر به بوم سیاه کمک کرده است خود محمد است. شخصیتی دوست داشتنی و زجر کشیده که مخاطب در کشورهای جهان سومی به زودی با او همذات پنداری میکند و میداند که آواز خواندنش، بغض کردنش و نماز خواندنش بی دلیل و از روی تقلب نیست.
بوم سیاه داستان همهی انسانهای حکومت زدهی کرهی خاکی است.
بوم سیاه را در وُدیو ببینید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
سندرم یکسان سازی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسباببازی یا بازیچه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آنچه در زیر نهفته