دلتنگی


(خطر اسپویل)

«نوستالژیا»، ساخته‌ی دنیا کرم زاده انیمیشن دو بعدیِ ساده و دل‌نشین است. پیرزنی صبح از خواب بیدار می‌شود و با حقیقت تلخِ جای خالی دخترش مواجه می‌شود. همین! فیلم چیزی برای اضافه کردن ندارد. در ابتدا به نظر می‌رسد پیرزن به دنبال نوه‌اش می‌گردد اما رفته رفته مشخص می‌شود به فراموشی دچار است و هنوز نتوانستنه با غم فقدانِ دخترش کنار بیاید. موضوعی که هر روز صبح مثل پُتک بر سرش کوبیده می‌شود و او را دچار وحشتنی ناخواسته می‌کند.

تصویرسازی‌های فیلم همگی ساده هستند تا دنیایِ فیلم هم مثل قالب انتخابی‌اش دو بعدی باقی بماند. در این حد که پیرزن در آینه نگاه کند و گذشته‌اش را به یاد بیاورد: زن حامله‌ای با لباس قرمز می‌بینیم که روی صندلی نشسته، دخترش به دنیا می‌آید، در آغوش مادر نقاشی می‌کشد و... «نوستالژیا» برای نمایش یک ارتباط انسانی عمیق، به کلیشه‌ها پناه می‌برد و جهان داستانی‌اش را با حداقل‌ها می‌سازد. برای پیرزن تمامی دنیا در دخترش و دلتنگی پایان ناپذیری که برای او دارد خلاصه می‌شود. تمام آنچه به یاد می‌آورد به تصویری که از دخترش دارد محدود شده. نه مردی، نه خانواده‌ای و نه حتا خانه‌ای. فیلمساز برای زنده کردن یاد دختر، پیرزن را از دنیایِ پیرامونش منفک می‌کند. از این‌رو جهان ساختگی ذهن او خالی از مفاهیمی است که به زن بودن، مادر بودن و در انتها دلتنگی برای دورانی که هر دوی آنها را با هم تجربه می‌کرده منتهی شود. در نتیجه فیلمساز چاره‌ای ندارد تا در پایان تصویری رمانتیک از پیرزن و کنار آمدن او با فقدان فرزندش به بیننده ارائه دهد. چون جهان ذهنی که به نمایش در آمده، ظرفیتِ به تصویر کشیدنِ واکنش واقعی پیرزن و فروپاشی عصبی او را ندارد.

نوستالژیا را در ودیو ببینید