زیبایی بصری ببینید

رم پیش از هر چیز یک شاهکار بصری است. یک سمفونی کامل از نور، طراحی صحنه، طراحی لباس و هر چیز دیگری که به تصویر مربوط می‌شود.

کارگردان در رم بر محیط مسلط است و بر علم طراحی صحنه آگاه. او به‌درستی افراد و اشیا را در صحنه می‌چیند و به درستی از آن‌ها برای تقسیم‌بندی فضای تصویر خود استفاده می‌کند؛ مانند نرده‌ی راه پله و سیم تلفن. او نور، نور رنگی و از آن مهم‌تر تاثیرات روانشناختی نور را می‌شناسد و از همه‌ی آن‌ها استفاده می‌کند؛ از نور معمولی خورشید که از پنجره به درون می‌تابد تا نور یک‌دست بنفش.

رم خبر از زاده شدن فیلم‌سازی می‌دهد که قرار است در دنیای فیلم‌سازی ایران به کشفیات بصری خارق‌العاده‌ای دست پیدا کند، اما با این همه فیلمی است که در نیمه‌ی دوم خسته‌کننده می‌شود، چرا که روایتی برای گفتن ندارد و بیش از این‌که فیلمی داستانی باشد، فیلمی است تجربی. البته کارگردان تلاش خود را می‌کند و سعی می‌کند با نشان دادن تصویر کودکی که شخصیت اصلی ما مسئول نگهداری از او است، ما را بیش از پیش جذب کند و بعدتر سعی می‌کند با بهره‌گیری از احساسات مخاطب نسبت به کودک معصوم ارتباط بیش‌تری با مخاطب بگیرد، اما بی‌فایده است و مخاطب در تصاویر زیبا و بدون داستان غرق شده است.

با این‌حال چند شخصیت کلیشه‌ای در فیلم وجود دارند که اگر رمان‌خوان‌های قهاری باشید، خیلی خوب آن‌ها را خواهید شناخت؛ مانند مجری تلویزیون و رئیسی که تنها صدای او را می‌شنویم. شخصیت اصلی اما برای ما یک سوال بزرگ است. او پدر مرده‌ای در کف خانه‌ی خود دارد و کودک در طبقه‌ی بالا. او مدرش را دوست دارد، اما پدر او را در قفس کرده است.

یکی از سکانس‌های خارق‌العاده‌ی رم، زمانی است که کارگردان از تابلوی جیغ مونک استفاده می‌کند و ما را به کابوس شخصیت اصلی منتقل می‌کند و یک‌بار دیگر هنر بصری خود را به‌رخ می‌کشد.

با وجود تمام نواقص داستان‌گویی، رم فیلمی است که ارزش دیدن دارد، چرا که سینما هنر نصویر است و رم در این زمینه بسیار هنرمند.

رم را در ودیو ببینید.