متولد یک روز گرم تابستان در اهواز. آخرای جنگ. مامانم می گه می تونستی متولد نشی اگه یکی از اون موشک ها می خورد به بیمارستان...فرصت زندگی بهم داده شد. امیدوارم انسان بودن و آزاده شدن رو پیدا کنم.
سرخابی
{نگاهی به فیلم کوتاه "دربی"/ مجتبی الله مرادی}
پدری به دنبال مرضیه، دخترش، به استادیوم آزادی، محل برگزاری دربی تهران میرود. این خلاصه داستان "دربی"(1395)، ساخته فیلمساز شیرازی، مجتبی اللهمرادی است. شاید بتوان یکی از راههای موفقیت در فیلم کوتاه را همین رفتن به سراغ موضوعات ممنوعه یا خطوط قرمزی که به راحتی در سینمای بلند داستانی، امکان پرداختن به آنها وجود ندارد، دانست. موضوعاتی پیرامون انگارههای متاخر و مناقشهبرانگیز در حوزه مردمشناسی نظیر هویت دگرباشان جنسی و.... موضوع ورود دختران با پوشش مبدل به استادیومهای ورزشی(خاصه فوتبال) هم، در سالیان اخیر به بحثهای داغی بین سطوح مختلف جامعه دامن زده است. شاید بتوان "آفساید"(جعفر پناهی، 1384) را از معدود تجربیات اشاره مستقیم سینمای ایران به این موضوع برشمرد. تجربهای راهگشا که به دلیل عدم اکران، به میزان سزاوار خود مورد توجه و بحث قرار نگرفت اما موضوع "دختر آبی" که در سال گذشته رخ داد، در کنار فشارهای نهادهای بینالمللی مربوطه فوتبال برای التزام عملی مسئولین این ورزش در کشورمان برای ورود بی قید و شرط زنان به ورزشگاههای فوتبال، این موضوع را به یکی از پربحثترین عناوین اجتماعی سالیان اخیر بدل کرد.
اللهمرادی در این فیلم کوتاه 6 دقیقهای، این روایت را نه از زاویه آن دختر، که اتفاقا با حذف و عدمنمایش او و از دریچه دید پدر روایت میکند. او که به دنبال دخترش، به سمت استادیوم آزادی حرکت میکند و حالا بایستی در بین این چند ده هزار هوادار، پیدایش کند. ایدهای که کارگردان بر روی آن در این بخش داستان دست میگذارد، همین موضوع است. که اصلا این دختر طرفدار کدام تیم بوده؟ آبی یا قرمز؟ و این بحث در تماس پدر با همسرش و پاسخ او "صورتی"، شکلی همزمان تلخ/کمیک به خود میگیرد. ولی اصرار سازنده به این سوال در دیالوگهایی مستقیم، کمکم از ارزش این تضاد میکاهد. ورود موضوع دوستِ پسرِ مرضیه که پدر متوجه میشود همراه دخترش در استادیوم بوده، فیلم را به مسیر دیگری میبرد.
فیلم به دلیل زمان کم خود، در جایی نه پایان، که رها میشود. در حقیقت به نظر میرسد که صرف طرح موضوع و ایده ملتهب دختران به استادیوم و در باب وسیعتر، عدم شناخت پدر از کمترین علایق دخترش مساله اصلی سازندگان بوده و پرداخت موضوع برای ایجاد تصویری جامعتر که بتوان آن را به دریچههای تازهای از جامعه، توسعه داد مورد غفلت قرار گرفته است.
نفس پرداختن به این موضوعات- آن هم در عرصه فیلم کوتاه- که مماس بر جامعه معاصر، جریانهای فکری و تلاشهای اجتماعی وسیعتری را نمایندگی میکنند به خودی خود واجد ارزشی تحسین برانگیز است اما میشود با پرداختی غیرژورنالیستیتر و با دیدی از دریچهی متفاوت، نگاههای انضمامی بیشتری به این ساحت مهجور اضافه کند.
لینک تماشای فیلم: https://vodio.ir/movie/693/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%DB%8C
مطلبی دیگر از این انتشارات
دنیای قشنگ نو
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگیساز...
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیلمهایی هست که باید ببینی