مهندس معمار/ منتقد
سوگ
یادداشتی بر فیلم کوتاه جای منو توی اتاق بنداز(امیر تودهروستا)
عزا و شادی همواره دو روی سکه هستند؛ در مراسم شادی جایی برای اشک و غصه بوده و هست و در مراسم سوگ و عزا هم بهانهای برای لبخند یا خندههای غیرقابلکنترل پیدا میشود. سکانس خواب و خنده و شوخی فیلم کوتاه جای منو توی اتاق بنداز علاوه بر کارکردی که در فیلم دارد، بازتاب درست و دقیقی از این موقعیت عجیب و پیچیده است. فیلم کوتاه جای منو توی اتاق بنداز داستان تازهای ندارد اما فیلمساز تلاش کرده قصهی تکراری را از زاویهی دید خود روایت کند. پسر خانواده درحادثهای جان خود را از دست داده و مادر همسرش در مراسم عزای او، ازمادرش میخواهد آذر(پریناز ایزدیار) را در خانوادهاش نگه دارد و او را به عقد برادر شوهرش دربیاورد. فیلم چندان به جزییات مرگ پسر خانواده نمیپردازد و تنها در چند دیالوگ کوتاه به علت مرگ اشاره میکند اما شکل و دلیل مرگ او بر زندگی بازماندگان و خانوادهاش به شدت اثر گذاشته و نه تنها از نظر عصبی و روحی تکتک اعضای خانواده تحت فشار هستند و دچار کندی و سردی شدهاند بلکه این سرما از نظر فیزیکی هم در فضای خانه لمس میشود و مادر خانواده اجازهی استفاده از بخاری را به دیگران نمیدهد. موازی با این ماجرا، آذر سعی در کنارگیری از سایر اعضای خانواده را دارد؛ او نه تنها در سکوت و غم و بهت فرورفته بلکه از سایر اعضای خانواده خودش را کنار میکشد، ابتدا محل خوابش را جدا میکند و بعد با جواب ندادن برادر همسرش در صبح روزبعد، تنهاتر میشود.
میتوانید فیلم کوتاه جای منو توی اتاق بنداز را در سایت ودیو تماشا کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
دکمهی خاموش روشن
مطلبی دیگر از این انتشارات
ذاتِ زخمی
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازی در بازی