سکون
برخلاف اکثر کارگردانهای فیلم کوتاه که در پی اثبات توانایی خود در قالب نمایش حرکات دوربین و بازیهای فرمی هستند، حسین شاعری در راویولی دوربینش را ثابت نگه میدارد و در نمایی طولانی به نمایش سکون جاری در زندگی زوجی میپردازد که زندگیشان به سردی گراییده است. محیط تاریک است، شخصیتها آرام صبحت میکنند و در تمامی طول فیلم دوربین حرکت نمیکند تا سکون ابتدایی را به سکون پایانی پیوند دهد.
صبح یک روز که هیچ ویژگی بخصوصی ندارد، مرد(با بازیِ نادر فلاح) و زن(با بازیِ سهی بانو ذوالقدر) پشت میز و در برابر هم مینشینند تا صبحانه بخورند. حرفهای آنها صحبتهایی از سر روزمرگی است. شامپو تمام شده، آبگرمکن خراب است و... اما از لا به لایِ همین حرفهای در ظاهر بیاهمیت رفته رفته روزنهای باز میشود تا به زندگی این زوج سرک بکشیم؛ قصدشان برای مهاجرت، گذشتهی تاریکشان که سر بسته باقی میماند و بیمیلیشان برای ساختن آیندهای که چندان روشن به نظر نمیرسد. مرد با بیمیلی سوالهای زن را بیجواب میگذارد و تیکهای عصبی زن هر لحظه افزایش مییابند؛ با این حال راویولی به پیش میرود و در انتها بیننده را با مجموعهای از جزئیات که با دقت در لحظه لحظهی فیلم به کار گرفته شدهاند، تنها میگذارد. به عنوان مثال اسلحهای که در ابتدای فیلم توسط مرد وارد قاب میشود و در انتها بدون توضیح اضافی از قاب خارج میگردد.
راویولی فیلمی کُند است اما این کُند بودن تبدیل به ابزاری شده تا بیننده توجهی مضاعف به رفتارها و دیالوگها نشان دهد. به بیان دیگر راویولی از بینندهاش انتظار دارد به تک تک حرکات و کلمات شخصیتها دقت کند. سر نخها را در دست بگیرد و معماها را بدون نیاز به یاری فیلم حل کند. هر چند که تماشای سکون آزار دهنده است اما راویولی از طریق نمایش این سکون پرده از وجود باتلاقی بر میدارد که زندگی زوج فیلم را در خود میبلعد.
راویولی برای مدتی کوتاهی در ودیو اکران آنلاین شده. فرصت تماشایاش را از دست ندهید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قوی سیاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
تماشاچی
مطلبی دیگر از این انتشارات
با من به زبان اشاره سخن بگو*