سینمای خالص
نقد این فیلم بخشی از داستان فیلم را اسپویل میکند.
پاسپورت سینمای خالص است. فیلمی است که در مدت زمانی کوتاه تعلیق میسازد، شخصیتها را به تماشاگر معرفی میکند، منطق رواییاش را جا میاندازد و در یک کلام داستانی تعریف میکند هیجانانگیز که خیلی زود به اوج میرسد و در همان اوج هم تمام میشود. سینمای ایران به فیلمهایی مثل پاسپورت نیاز دارد. فیلمهایی نوگرایانه که نه تنها میتوانند خوب داستان تعریف کنند که میتوانند تماشاگر را به شوق بیاورند. از این جهت پاسپورت در میان فیلمهای کوتاه سینمای ایران یک استثنا است. حرفهایگری از سر و روی آن میبارد و بیش از آنکه به مضمون اهمیت دهد فرم را مقدم میداند.داستان فیلم با یک موقعیت ایستا به ظاهر بیاهمیت آغاز و با یک اتفاق ساده بدل به بحرانی پیچیده میشود تا نویسندگان فیلمنامه نشان دهند چقدر خوب میتوانند تماشاگر را در مشت خود بگیرند و او را به همان سمت و سویی ببرند که خودشان میخواهند. فیلمنامه پُر از تعلیق کار که مبنایش رودست زدنهای متوالی به تماشاگر و به چالش کشیدن تصورات و پیشبینیهای اوست خیلی زود در قالب فُرمی درست خود قرار میگیرد. آن نور قرمز تهدیدگر داخل اُتاق همراه با گیجی و سرگردانی دکتر از وقایع دیوانهواری که جلوی چشمش در حال اتفاق اُفتادن است، تماشاگر را در جایگاه یک ناظر کنجکاو قرار میدهد. ناظری که هراسان به دنبال کشف راز و رمز این گروگانگیری است. گروگانگیری که ظاهر ابتداییاش با باطن نهایی آن فرق میکند. تمام این بازی یک نقشه است برای به دام انداختن دکتر. دامی که ظریف پهن شده تا او را درون خود بکشد. یک بازی انتقام پیچیده که با اُستادی تمام تماشاگر مشتاق را به سرمنزل مقصود میرساند. نکته اصلی و تمام لطف پاسپورت در این است که میتواند غافلگیر کند و بازی دهد. هم دکتر را به عنوان شخصیت اصلی فیلم و هم تماشاگر را به عنوان ناظر بیرونی که به مدد قدرت نویسندگان لحظه به لحظه منتظر پایان داستان است تا عاقبت کار را متوجه شود. پاسپورت یک اثر سینمایی خالص است که باید آن را دید و از تماشایش لذت دید. این فیلمی است برای دیدن و لذت بردن و در سینمایی که مضمون همیشه در آن بر فرم غلبه داشته وجود چنین فیلمهایی غنیمت است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
نشود فاش کسی ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
درباره نفرت
مطلبی دیگر از این انتشارات
مینا یا ملکه الیزابت