صبحانه‌ای به طول یک زندگی

راویولی فیلمی است در یک نما، تکنیکی که حالا مدتی است در دنیای فیلم کوتاه خیلی زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ دوری کردن از حرکات دوربین و تکنیک‌های پیچیده‌ی بصری و برملا کردن تمام آن‌چه هست در یک نما، یک لوکیشن و یک برداشت طولانی.

راویولی پیش از هرچیز متکی به بازی بازیگرانش است. این که نادر فلاح خیلی وقت است که خودش را به عنوان یکی از بازیگران خوب دنیای فیلم‌های هنری ایران به اثبات رسانده است، قابل انکار نیست، اما این تیک‌ها و نگاه‌های بی‌جان و پراسترس و در مواقع نیاز ترسیده‌ی ذوالقدر است که موتور احساسی پیش‌برنده‌ی راویولی را روشن نگه می‌دارد.

راویولی در یک نمای ثابت زن و مردی را نشان می‌دهد که بر سر میزی می‌نشینند و یک روز معمولی زندگی خود را آغاز می‌کنند. آن‌ها طی چند دقیقه هم‌نشینی، زخم‌های کهنه را بدون برجسته نمودن آن‌ها باز می‌کنند و به همه می‌قبولانند که این زخم‌ها به‌قدری کهنه‌اند که حالا مانند یکی از خاطرات معمولی زندگی آن‌ها هستند.

کسی نمی‌داند امروز چه ویژگی خاصی دارد که حسین شاعری برای بازگو کردن، آن را انتخاب نموده است، اما شاید همین بی‌ویژگی بودن، دلیل آن باشد؛ امروز یک روز معمولی است مانند سایر روزها، چیزی که نه‌تنها در محتوا بلکه در فرم هم بازتاب می‌یابد؛ یک نمای ثابت بدون رنگ‌های گرم و دل‌نواز، یک فضای سرد و ثابت.

راویولی می‌خواهد به ما بگوید که انسان‌ها تغییر می‌کنند. مرد می‌خواهد اسلحه‌اش را بفروشد. اسلحه‌ای که بعدها وقتی کارگردان درباره‌ی حادثه‌ی چندین سال پیش این زوج به ما اطلاعات می‌دهد، برای ما تبدیل به سرنخی می‌شود و ما را به سمت تغییر این مرد هدایت می‌کند. تغییری که به قیمت نشاط و سرزندگی زن و تیک‌های عصبی او تمام شده است. زنی که از همان نخستین ثانیه‌ی فیلم به‌دنبال دوش ب سردی که گرفته است، بی‌روح و بی‌جان‌تر هم به‌نظر می‌آید.

راویولی روایت زندگی خیلی از ما انسان‌هایی است که زندگی برایمان می‌گذرد و خاطرات تلخ و شیرین ما تبدیل به نقاط روشن یا تیره‌ی ریزی در زندگی‌مان می‌شوند و بعدها تنها چند جمله از زندگی ما را به خود اختصاص می‌دهند. چند جمله و تیک‌های عصبی و نگاه‌های بی‌جان.

راویولی را در ودیو ببینید.