مهندس معمار/ منتقد
فیلمهایی هست که باید ببینی
سیوهشتمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران
ارفاق(رضا نجاتی)
اگر به دنبال تماشای فیلمی هستید که یک قصهی ساده و بدون پیچیدگی را به شکلی درست(و البته به اندازه) به تصویر بکشد و حتی جزییات را هم تا جایی که به پیشبرد قصه کمک میکند(و نه بیشتر) بهکار گیرد، ارفاق انتخاب خوبیست. علی(با بازی خوب هوتن شکیبا) در موقعیتی ناخواسته و ناگهانی گرفتار میشود، در شرایطی که تسلیم شدن یا نشدن هر دو برای او باخت و شکست است اما درنهایت راهی را انتخاب میکند که به انتقام ختم میشود. مخاطب انتظار چنین واکنشی را از علی ندارد، در طول فیلم علی آرام و حتی منفعل به نظر میرسد اما تصمیم نهایی او، مخاطب را غافلگیر میکند. ارفاق آدمهایی را به تصویر میکشد که ناخواسته درموقعیتهایی گرفتار میشوند که برای رهایی از آن چارهای ندارند جز آنکه روی اصول شخصیشان پا بگذراند.
گجو(سینا محمدیان)
اگر به دنبال تماشای فیلمی هستید که نگاهی تازه و متفاوت به یک سوژه تکراری داشته باشد، گجو انتخاب مناسب و درستیست. درگجو جدایی با خشم، نفرت یا کشمکش همراه نیست بلکه غم عجیبی در فضای فیلم جریان دارد که میتوان آن را از نگاههای زن(با بازی خوب مریم مقدم) و بیقراریاش حس کرد. مادر و پسر پس از جدایی به خانهی جدید نقلمکان میکنند تا زندگی را از زاویهی دیگری تجربه کنند. گجو غم و اندوه گسستن و از دست دادن را(چه خواسته باشد و چه ناخواسته) به تصویر میکشد و از تنها شدن ناگهانی آدمهایی میگوید که هنوز قلب و ذهنشان در زندگی قبلی جا مانده و شاید تا همیشه همانجا بماند حتی اگر "گجو" تنهایشان نگذارد و درخانهی جدید هم مراقب و ناظر زندگی مادر و پسر باشد.
کپسول(امیر پذیرفته)
اگر به دنبال تماشای فیلمی هستید که سکانس به سکانس با آن همراه شوید و لحظهای رهایتان نکند کپسول بهترین انتخاب است. کپسول در میان فیلمهای جشنواره(با اختلاف) بهترین انتخاب است با سکانسهایی حسابشده به جزییاتی میپردازد که مخاطب را تاجایی که ممکن است به این پدر و پسر و کشمکش میانشان نزدیک کند و البته موفق هم میشود. پدر(بابک نوری) حسین را از فوتبال بازی کردن منع میکند، حتی اجازهی تماشا و شنیدن صدای بازی فوتبال را به او نمیدهد، او را به کار میکشد و برای محدود کردن او تلاش میکند اما آنچه در سر حسین جریان دارد بزرگتر از آن است که بتوان زنجیرش کرد، حسین راهی برای پریدن پیدا میکند. حسین بالاخره زنجیر را پاره میکند و به میان زمین بازی پرواز میکند. حالا فقط صدای تماشاچیها شنیده میشود و رویایی که میتوان به آیندهش امید داشت، هر چقدر شرایط سخت و تلخ هم باشد، مهم نیست. در کنار همهی ویژگیهای فیلم، دو سکانس پایانی درخشان هستند؛ ورود ماشین پدر به زمین بازی و ایستادن پدر و حسین در مقابل یکدیگر و بعد تنهایی و سکوتشان در ماشین.
کبود(علی توکلی)
اگر به دنبال تماشای فیلمی هستید که گرفتاری و رنج شخصیتها و موقعیتی که به اجبار در آن گرفتار شدهاند را لمس کنید، کبود انتخاب درستیست. کبود شروع (تا حدودی)تکاندهنده دارد و سکانس افتتاحیه مقدمهی مناسبیست برای سرنوشت تلخ و غمانگیزی که مادر(وفرزندانش) حتی بعد مرگ هم از آن رها نمیشوند. با ورود مرتضی به حیاط خانه، جنازهی مادر در کنار فرزندانش در چهار دیواری خانه اسیر میشوند. مرتضی(با بازی خوب ابراهیم عزیزی) از هر طرف گرفتار است؛ اگر مادر را با خود ببرد، خواهرش را در موقعیت سخت وغیرقابل پیشبینی تنها میگذارد و اگر بماند در نهایت باید تسلیم زور و ظلم شود پس راه سومی را پیدا میکند. فیلم به پایان میرسد اما اندوه بیپایان مادر و فرزندانش، مخاطب را رها نمیکند.
برای بار دوم(لیلا اخباری)
اگر به دنبال تماشای فیلمی هستید که ذهن ناشناخته، پیچیده و تصمیمات عجیبی که پشت ظاهر خونسرد نوجوانان جاخوش کرده را به تصویر بکشد، برای بار دوم انتخاب مناسب و درستیست. در برای بار دوم تلاش شده فضایی مبهم در ذهن مخاطب ایجاد شود تا حدی که نتواند به سادگی دست به قضاوت بزند. ساره میان شرایط خانواده و آنچه که دوست دارد گرفتار شده و مجبور است برای رسیدن به آنچه که دوست دارد پشت سر هم دروغ بگوید. ساره(به دلیل شرایط زندگیاش) برای خود شخصیت دوگانهای ساخته چه در رفتار و چهدر پوشش. او مجبور به پنهانکاریست و در راس آنها احساساتش را پنهان(و حتی انکار) میکند. موقعیت به ظاهر ساده(اما درحقیقت پیچیده) ساره در برای بار دوم با تاکید بر سکوت، مکث و نگاههای مات او به شکل درست(و البته غمانگیزی) به تصویر کشیده شده. ساره در سکانس پایانی انگار رها میشود و گریه را بازی میکند؛ گریهای که میان اشک شوق و سوگواری و زاری معلق است.
میتوانید فیلمهای جشنواره فیلم کوتاه تهران را در سایت ودیو تماشا کنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
قوی سیاه
مطلبی دیگر از این انتشارات
اسباببازی یا بازیچه؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
شخصیت سوزی