قهرمان‌ها

این یادداشت حاوی اسپویل است.

برترین فیلم‌های سی‌وهشتمین دوره‌ی جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران برای من یک ویژگی مشترک داشتند. تمامی آنها این سوال را پیش روی شخصیت اصلی قرار می‌دهند که «حالا چکار کنم؟» و از طریق این سوال سعی دارند موقعیتی انسانی را برای بیننده ترسیم کنند. موقعیتی که همچون قلاب عمل کرده و بیننده را با داستان و شخصیت‌ها درگیر می‌کند. شخصیت‌های اصلی بر سر دوراهی‌های سخت قرار می گیرد که انتخابِ یکی از راه‌های آن به معنی تغییر زندگی آنها در آینده است. از این رو این فیلم‌ها در پی نمایش شجاعتی هستند که شخصیت‌های‌شان بروز می‌دهند. دلیریِ خوشایندی که آنها را به قهرمان‌ زندگی خودشان تبدیل می‌کند.

ارفاق

دانش آموزی از معلمش توقع نمره‌ی بیشتری دارد و وقتی با مقاومت او مواجه می‌شود، شروع به خود زنی می‌کند. از منظر آدم‌هایی که بعد از خود زنی به صحنه رسیده‌اند. معلم مقصر است و دانش آموز قربانی. حالا معلم به خاطر کاری که نکرده در خطر از دست دادنِ شغلش قرار گرفته. دوراهی شکل می‌گیرد: معلم یا باید تن به دادن باج بدهد یا روی حرفش بایستد و با عواقب کاری که نکرده مواجه شود. دو راهی سختی که ممکن است به نابودی کامل زندگی معلم ختم شود...

ارفاق را در ودیو ببینید

برای بار دوم

دختر نوجوانی خودش را برای اجرای یک نمایش آماده می‌کند اما درست وقتی آمده شده تا از خانه بیرون برود متوجه می‌شود پدر مریضش فوت کرده. برای آدم‌هایی که از این حقیقت مطلع نیستند زندگی مثل قبل در جریان است اما برای دختر که هم باید با شوکِ مرگ پدرش مواجه شود و هم نقشش را به درستی ایفا کند دو راهیِ دشواری شکل گرفته است: مرگ پدرش را مخفی نگه دارد و از وضعیت روحی‌اش برایِ اجرای بهتر نمایش بهره ببرد یا حقیقت را برملا کند و در مسیری گام بردارد که دیگر مثل دنیای نمایش خیال انگیز نیست...

برای بار دوم را در ودیو ببینید

هرگز گاهی همیشه

دختر جوانی به جای مادرش به مدرسه رفته تا در مورد مشکلی که برایِ خواهر کوچکترش به وجود آمده صحبت کند. مدیر مدرسه به او اطلاع می‌دهد که خواهر کوچکترش قصد خودکشی دارد و دختر بدون آنکه بداند باید چه واکنشی از خود بروز دهد از مدرسه خارج می‌شود. حالا باید چکار کند؟ به سراغ خواهرش برود، به شکل مستقیم موضوع را مطرح کند و او را از این کار منصرف کند یا به روی خودش نیاورد و منتظر بماند تا خواهر کوچکتر دست به کار شود و آنگاه او را از انجام خودکشی منصرف کند؟ دو راهی پیش روی دختر چنان سخت است که انتخاب هر یک از راه‌ها می‌تواند زندگی خانوادگی‌اش را برای همیشه نابود کند...

هرگز گاهی همیشه را در ودیو ببینید

کپسول

پسری عاشق فوتبال است و پدرش مخالف صد در صد فوتبال بازی کردن او. این طور هم نیست که همه چیز آماده باشد. زندگی سخت روستایی و زمین خاکی و آرزویی که معلوم است به جایی ختم نخواهد شد. در نتیجه حق هم با پسری است که فوتبال برای او مثل بالهای پرنده است، هم با پدری که آینده‌ی تلخ این میل سرکوب شده را از همین حالا دیده. دو راهی این بار در برابر هر دوی آنهاست...

کپسول را در ودیو ببینید

گجو

زن و مردی در دادگاه نشسته و می‌خواهند از هم جدا شوند. به نظر می‌رسد هر دوی آنها حداقل با خودشان کنار آمده‌اند که این جدایی بهترین راه برای ادامه زندگی‌شان است. زن اما خیلی زود می‌فهمد جای خالی چیزی ناشناخته در زندگی‌اش محسوس است. آنچه دیگر حاضر نیست، الزاماً نه سایه‌ی حمایت‌گر مرد است، نه آغوش مهربانِ و امنی که می‌توان بی دلیل به آن پناه بُرد. زن در موقعیتی قرار گرفته که احساس می‌کند بخشی از اندوخته‌‌ی معنوی‌اش را از دست داده و حالا بر سر دو راهیِ برتری دادن به راه‌هایی قرار گرفته که هیچ کدام بهتر از دیگری نیستند. زن حالا باید تصمیم بگیرد به زندگی‌اش با مردی که با او به آخر خط رسیده ادامه دهد یا با رنج خالی شدن بخشی از وجودش کنار بیاید؟...

گجو را در ودیو ببینید