مسخ

سوسک

فیلمسازان بزرگ تاریخ سینما همواره اذعان داشته‌اند که آنچه در ساخت فیلم کوتاه بیش از سایر ابعاد اهمیت ویژه دارد، ایده بدیع داشتن است. مظاهری در سوسک سعی کرده است ایده بکر را، هم در فیلمنامه و هم در ساخت بکار ببرد. استفاده از شیوه‌ی سکانس-پلان، آنچه در چند سال اخیر بین فیلمسازان جوان بسیار شایع شده‌است، برخلاف بسیاری از فیلم‌های چند سال اخیر در سوسک به‌درستی استفاده می‌شود و برای پیش‌برد داستان حیاتی است.

سوسک تنها سببی است که مسیر زندگی دو شخصیت داستان را بهم پیوند می‌زند. دو شخصیت مسخ شده که با تمام فشردگی فیزیکی به یکدیگر(که با کمک شیوه‌ی سکانس-پلان هوشمندانه مظاهری به خوبی به مخاطب منتقل می‌شود)، از هم بسیار فاصله دارند و هرکدامشان در دنیای خود اسیرند. مظاهری در انتهای فیلم نیز آخرین شک‌هائی که شاید در ذهن مخاطب من‌باب رابطه‌ی این دو شکل گرفته‌است را با پذیرفته نشدن عیدی توسط زن رفع می‌کند. این دو انسان هیچ گذشته‌ی زیبا یا زشتی با یکدیگر ندارند، آنها تنها انسانند. انسانهائی مسخ شده مانند تک‌تک ما.

بازهم اهمیت صدا در فیلم مظاهری( مانند سایر کارهایش) خودنمایی می‌کند. باتوجه به سبک ساختاری‌ای که مظاهری برای سوسک انتخاب نموده‌است، بی‌شک نیمی از فیلم پشت دوربین او درحال وقوع است و مظاهری با استفاده از صدا مخاطب را در جریان آن نیمه‌ی دیگر نیز می‌گذارد. میزانسن نیز نباید فراموش شود. مظاهری هوشمندانه اشیاء را می‌چیند و نه تنها چیدن، بلکه به رنگ‌ها نیز دقت می‌کند و تمام این‌ها در کنار یک‌دیگر احساس دورافتادگی دو شخصیت از یک‌دیگر را به ما منتقل می‌کند.

اما آنچه به چشم می‌آید بازی ناپخته‌ی زیکساری بعنوان نقش مرد است. او نمی‌تواند احساس را با دیالوگ‌هایش به‌درستی به مخاطب منتقل کند. با این‌همه بازی درونی بهناز جعفری تا حدی ضعف او را پوشش می‌دهد.

فیلم سوسک را در ودیو ببینید.