معلم بودن را دوست بدارید

خطر اسپویل:

هدف از ساختن مستند، نزدیک کردن مخاطب به سوژه، بدون واسطه، است.

در خانوم اجازه دانیال اسماعیلیان نخستین نقطه‌ی قوت یک مستند، یعنی پیدا کردن داستانی که ارزش بازتاب دادن داشته باشد، را پیدا کرده است. هم‌چنین در ساخت اتمسفر مستند هم موفق است. او ابتدا ما را با فضا آشنا می‌کند و هم‌زمان که فضا را می‌بینیم، دانه‌های شخصیتی که قرار است با او آشنا شویم در ذهنمان می‌کارد. سپس هر چه پیش‌تر می‌رویم، شخصیت رشد پیدا می‌کند، دانه‌ها ساقه می‌شوند و ساقه‌ها برگ‌ می‌زنند. این چیزی است که در بسیاری از مستندها دیده می‌شود. اما در خانوم اجازه این همه‌ی ماجرا نیست. در خانوم اجازه در کنار شخصیت، لوکیشن و اشیا هم رشد می‌یابند. کلاس درس برای ما هم، مانند خانوم معلم، دارای شخصیت می‌شود و جدا شدن از آن برای‌مان مشکل.

خانوم اجازه بر مرز صدای روی تصویر و استفاده‌ی فراوان از راوی و دیالوگ راه رفته است، اما سقوط نکرده است و تصویر، اصلی‌ترین چیزی که باید به آن توجه شود، را فراموش نکرده است. با توجه به موقعیت جغرافیایی روستا و محیط سبز، که شور و هیجان کودکان اول و دوم ابتدایی را به بهترین طریق ممکن بازتاب می‌دهد، توانسته است قاب‌های زیبایی را به دام دوربین بیندازد و با آشنایی بر تئوری تدوین توانسته قاب‌ها را در مسیری درست یکی پس از دیگری قرار دهد.

رگه‌های ناسیونالیستی‌ای که در دقایق انتهایی به کار تزریق می‌شود می‌تواند کمی آزاردهنده باشد، اما از آن جایی که با نیتی پاک بیان می‌شود می‌توان از آن‌ها گذشت.

خانوم اجازه فریادی است بر سر تمام معلمانی که خودشان را مبرا می‌کنند از مسئولیت، با تکیه بر این دلیل که سیستم آموزشی مشکل دارد. درست است که سیستم آموزشی مشکل دارد، اما تلاش‌های فردی بیهوده نخواهد بود.

خانوم اجازه را در وُدیو ببینید.