مکافات
(خطر اسپویل)
دو پسر بچه از پشت بام به حیاط سرک میکشد. پسری در حال کتک خوردن از دست پدرش است. این صحنه برای ما آزار دهنده است اما برای دو پسر بچه خندهدار است. در ادامه میفهمیم تفریح این سه پسر بچه آب تنی در آبِ منبعِ آبی است که آب آپارتمان محل سکونت آنها را تأمین میکند. کاری که بارها از انجام آن منع شدهاند اما تنبیه را به جان خریده و دوباره در حال انجامش هستند...
آنچه «منبع» ساختهی مجتبی پورعبداله را از سایر فیلمهای با محوریت کودکان جدا میکند، دنیایِ تاریکیست که پیرامون شخصیتها و موقعیت مرکزیاش ترسیم میکند. چرا که برخلاف فیلمهای با محوریت کودکان، «منبع» فیلمی دربارهی معصومیت دنیای کودکان و نیازهای اولیهشان نیست. «منبع» میکوشد تصویری تازه و به دور از کلیشه از کودکی و شرارتهایاش به بیننده ارائه دهد. به همین دلیل هم است که شکل رفتار والدین با بچهها و بعد، جنس دیالوگهای رد و بدل شده میان آنها شوکه کننده است. «منبع» مرز بین کار خوب و بد را از بین میبرد تا رفتار آدمها رنگ بویی غریزه به خود بگیرد. در صحنهای که سه پسر بچه قبل از وقوع فاجعه در حال آب تنی هستند، یکی از آنها در منبع گیر اُفتاده، دیگری در حال سیگار کشیدن است و آنقدر عصبانی است که به سراغ پسرِ سوم بیاید و کتکی که چند دقیقه پیش از پدرش خورده را با زدن همبازیاش جبران کند. غافل از اینکه خشونتی که با خود از حیاط به پشت بام آورده به فاجعه ختم خواهد شد.
دوربین در تمام طول فیلم به شخصیتها چسبیده و جزئیات چهرهی آنها را به تصویر میکشد. تمهیدی که باعث شده تشویش حاکم بر صحنه را از طریق اضطراب موجود در سیمای بچهها دنبال کنیم و دلنگرانِ عاقبت کار باشیم. بدین ترتیب «منبع» موفق میشود موقعیتی هولناک را نه از طریق نمایش اتفاق اصلی بلکه با نزدیک شدن به آدمهای درگیر به آن گسترش داده و به نقطهای برساند که تشخیص درست یا غلط هم برای شخصیتها سخت باشد و هم بیننده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
شیشه در پا، شیشه در دل
مطلبی دیگر از این انتشارات
معلق
مطلبی دیگر از این انتشارات
کودکی از دست رفته