وسوسه
(خطر اسپویل)
برای همه یک روز معمولی مثل بقیهی روزهاست ولی برای ریچل همهچیز رنگ بویی دیگر دارد. او تصمیمش را گرفته و قصد خودکشی دارد. ریچل توسط همه نادیده گرفته میشود. چه دختر و نوهاش که او را به چشم مستخدم خانه نگاه میکنند؛ چه همکارش در دامپزشکی که کُشتن حیوانات مریض را به او میسپارد و چه پدرش که مدام در حال تحقیر کردن اوست. چیزی درون ریچل گم شده و خودکشی به او انگیزهای برای یافتن دوبارهی آن میدهد.
«صداشو در نیار» ساختهی یایا سیماکوا با اینکه موضوعی تلخ دارد اما فیلمی گرم و دلنشین است. برشهای حساب شدهای که از زندگی زنی میانسال و افسرده به نمایش گذاشته میشود به راحتی بینیده را قانع میکنند که ریچل در آستانهی پا گذاشتن به روی همهچیز قرار دارد. همچنین تصوری که از روشهای مختلف خودکشی در ذهن دارد به خوبی سرکوبهای شخصیتش را هویدا میکند تا مشخص شود مشکل اصلی او عمیقتر از یک توجه ساده است.
پایان ناگهانی و جسورانهی «صداشو در نیار»، ریچل را در جایگاهی تازه قرار میدهد اما وضعیت تازهی او به گونهای است که میتواند هر لحظه ثبات خود را از دست بدهد. گویی مهم این بوده که او یک روز دیگر زنده بماند و برای فردا چارهای جدید بیندیشد. انگیزهای برای سرپوش گذاشتن روی رازی که حالا در سینه دارد و هیچ کس از وجود آن خبر ندارد.
«صداشو در نیار» به خوبی نشان میدهد مرگ چگونه میتواند به عنصر اصلی زندگی تبدیل شده و انسانها را در کنار هم نگه دارد. شاید به همین دلیل است که صحنهای که بچهها و ریچل در کنار سگی نشستهاند و منتظرند بمیرد، تاثیرگذارترین لحظهی فیلم است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
صحنهی جرم، ورود آزاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک- یک
مطلبی دیگر از این انتشارات
با اورژانس تماس بگیر