چرخه
خطر اسپویل:
فیلم کوتاهی دیگر با داستان چرخهی باطل.
کار کردن بر روی ایدهای که بکر بودن خود را از دست داده است و بسیار تکرار شده است، کاری است دشوار و سخت. سختتر از کار کردن بر ایدهای بکر و دست نخورده. چرا که باید به گونهای ساخته شود که با وجود تکراری بودن ایده، بکر بودن را از بخشی دیگر از کلیت فیلم وام بگیرد. کاری که پانیک با موفقیت به انجام میرساند.
مرتضی فرهادنیا در مسیر انتقال اتمسفر ابزورد فیلم خویش از جلوههای ویژه بر روی شیشهی جدا کنندهی فضای فیلم و مخاطب کمک میگیرد و قاب خالی خود را با قرار دادن عناصری تبدیل به قاب گوشیای در حال فیلمبرداری میکند که در حال خاموش شدن است. با همین تکنیکها است که پانیک در انتقال احساس چرخه بودن موفق عمل میکند.
در روایتگری، آن چه در ابتدای فیلم میبینیم به گرهگشاییای منجر نمیشود و آنچه کاشته میشود، برداشت نمیشود. داستان پختگی مورد نیاز را ندارد و در این زمینه فیلمهای کوتاه کاملتری وجود دارد.
بازی رحیم نوروزی، در برخی نقاط حساس، فیلم را نجات میدهد. او با بازی درونگرایی، که در موقع نیاز راه خودش را به بیرون پیدا میکند، حس همذات پنداری مخاطب را برمیانگیزاند و او را با خود همراه میکند.
اما آنچه باید در مورد فیلم پانیک به آن پرداخته شود، تدوین است. در فیلمهایی که میخواهند به تدریج در مخاطب احساس ترس و اضطراب کنند، نیاز به تدوین ریتمیک برای حفظ ریتم و تمپو الزامی است و در پانیک هم، تدوینگر، از این امتحان سربلند بیرون میآید.
پانیک فیلمی است بدون ایدهی ناب، اما بکر در ساختار.
پانیک را در وُدیو ببینید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
صحنهی جرم، ورود آزاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
نغمه غم انگیز
مطلبی دیگر از این انتشارات
فیلمهایی هست که باید ببینی