چیزهایی هست که نمی‌دانی

یادداشتی بر فیلم کوتاه آتن(حسین شاعری)

قرار نیست اطلاعاتی فراتر از دیالوگ‌هایی که میان دختر، مرد و همسر سابق او(سیما) ردوبدل می‌شود در اختیار مخاطب قرار داده شود. اتفاقا به همین اندازه هم کافی‌ست، نه نمایش پیشنیه‌ی رابطه‌ی میان دختر جوان و مرد اهمیتی دارد و نه آن‌چه اتفاق افتاده و یا اتفاق خواهد افتاد و فیلمساز این فرصت را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد تا او بخشی از این اتفاقات را به میل و سلیقه‌ی ذهنی خود تصور کند.

آتن روایت سردرگمی و تردید آتناست میان ماندن و رفتن؛ ماندن در کنار مادرش یا رفتن از ایران و همراهی مردی که شاید بخاطر آتنا از همسرش جدا شده است. کارگردان در انتخاب زاویه‌ی دوربین و اصرار بر عدم نمایش حداقل یکی از شخصیت‌ها در هر سکانس، بر پنهان بودن بخشی از حقیقت تاکید می‌کند. مخاطب چیزهایی را می‌بیند و چیزهایی را نه. پس نمی‌تواند(و البته نباید) در ذهنش شخصیتی را قضاوت کند اما می‌تواند برای هر یک از آن‌ها، روابط‌شان و آن‌چه میان آن‌ها اتفاق افتاده، گذشته‌ای در ذهنش بسازد و اتفاقا ایده‌ی جذاب فیلم همین پنهان کردن چهره‌ی دختر در ابتدا، دختر و مرد در ماشین، همسر سابق مرد(سیما) در مواجهه‌ی دختر و سیماست. همه‌ی این پرهیزها از نمایش چهره‌ها و واکنش لحظه‌ای شخصیت‌ها در نهایت ختم می‌شود به سکانس پایانی که انگار آتنا همه‌ی شک و تردیدی که برای رفتن یا ماندن دارد، بار عذاب وجدانی که از تاثیر احتمالی‌اش بر جدایی مرد و همسر به دوش می‌کشد و بی‌حوصلگی‌‌ و خستگی‌اش از شرایطی که در آن گرفتار شده را بیرون می‌ریزد و برخلاف آرامش ساختگی و خونسردی صدایش در تمام طول فیلم، این‌بار مخاطب آشوب و آَشفتگی درون ذهن و وجود آتنا را می‌بیند و لمس می‌کند. دیگر مهم نیست چه چیزی بر این آدم‌ها گذشته، چه حوادثی را از سر گذرانده‌اند، مهم نیست که ما آن‌ها را درست شناخته‌ایم یا به غلط قضاوت کرده‌ایم. مهم این است که همیشه چیزهایی هست که از چشمان‌مان پنهان خواهد ماند، مهم این است که همیشه "چیزهایی هست که نمی‌دانی..."*.

می‌توانید فیلم آتن را در سایت ودیو تماشا کنید.

* نام فیلمی از فردین صاحب‌الزمانی