کابوس
این یادداشت بخشی از داستان فیلم را لو میدهد.
دندان آبی با سه نمای عجیب شروع میشود که در ابتدا بخشی از معرفی موقعیت یا شخصیتها به نظر میرسند و توجه چنانی جلب نمیکنند. اما در ادامه مشخص میشود با دقت و ظرافت انتخاب شدهاند و کارکرد مهمی در پایان بندی فیلم دارند:
نمای اول: نمایی لرزان از یک پشت بام به همراه صدای اذان که در محیط پیچیده(عنوان بندی شروع میشود).
نمای دوم: دختری که با عینک و کلاه شنا نفسش را زیر آب حبس کرده، زیر آب از ته دل فریاد میزند و جای خالی یکی از دندانهایاش به چشم میآید.
نمای سوم: مینی بوسِ اردوی دختران ورزشکار. حدیث(با بازیِ آزاده صمدی) آشفته از خواب میپرد. به سرعت از کیفش آینهای بیرون میآورد و به دندانهایاش نگاه میکند که سالم هستند.
آنچه از این سه نما استنباط میشود، ماهیت کابوسگونهی تصاویر است. منتهی مشخص نیست آنچه دیدهایم کابوسی بوده که تمام شده یا این تازه آغاز یک کابوس است.
دندان آبی بدون تأکید خاصی اجازه میدهد بیننده درگیر جو حاکم بر یک اردوی دخترانه شود. سپس ضربهی مهلک را وارد میکند: فیلمی از عوض کردن لباسِ حدیث در استخر گرفته شده و حالا در حال دست به دست شدن است. سرپرستها کار را به حراست مجموعه میکشانند و بلوایی به پا میشود اما آنچه اهمیت دارد حال و روزِ حدیث است که مثل کابوسی درون بیداریست. از این رو، اگر خوابِ آشفتهی حدیث در مینی بوس را کابوسی درون خواب در نظر بگیریم، انتشار فیلم و ماجراهای متعاقب آن را میبایست کابوسی در نظر گرفت که در زندگی واقعی در حال وقوع هستند. اما این دیگر خوابی نیست که با باز شدنِ چشمها به پایان برسد. پس حدیث ناامیدانه به دنبال راهی می گردد تا از این کابوس به شکل دیگری خلاص شود. راهی که او را به نمای ابتدایی فیلم میرساند.
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازی در بازی
مطلبی دیگر از این انتشارات
اغتشاش
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقدیم به عشاق سینما