مینا یا ملکه الیزابت

گزارشی درباره مینا

کاوه مظاهری هوشمندانه اولین روزی که سالی جدید آغاز می‌شود را انتخاب می‌کند تا مارا به درون زندگانی‌ای ببرد که پیش از این تجربه نکرده‌ایم. اینگونه است که فیلم برای ما همچون کتابی می‌شود که صفحه‌ی نخستش را گشوده‌ایم. گزارشی درباره‌ی مینا از آن دفعات محدود است که فیلمساز بدون این‌که خودخواهی بخرج بدهد، مستقیما ما را با زاغه نشینی آشنا می‌کند. زاغه نشینی با محوریت یک دختر. با محوریت مینا.

مینا ملکه الیزابت نیست، اما شعور دارد. ظرافت‌های زنانه‌اش را با وجود تمام آنچه در اطرافش می‌گذرد حفظ کرده‌است. او تخت‌خواب، آویز زینتی، جالباسی و کتابخانه دارد. البته پیش از اینکه ناشناسی همه آن‌ها را به آتش بکشد. و این نخستین مرتبه‌ای نیست که زندگی وی به آتش کشیده‌می شود. درست است که فیلم مستقیما از دل اجتماع سربرمی‌آورد و مستندیست من باب اعتیاد. اما پیش از تمام اینها، بار درامی که فیلم منتقل می‌کند حس می‌شود. مینا تنها یک‌مرتبه با مخاطب بطور مستقیم سخن می‌گوید و آن یک مرتبه را به‌مرور گذشته‌ی خود با همسرش می‌گذراند. او از وضع خود شکایت نمی‌کند، به دزدها نمی‌تازد. او از گذشته‌ی عاشقانه‌ی خود حرف می‌زند. مینا. کسی‌که با توجه به محیطی که در آن زیست می‌کند همچنان انسان می‌ماند. او هرگز در جواب درخواست کسی از واژه‌ی<<ندارم>> استفاده نمی‌کند و برای خاطر هزار تومنی که می‌داند چه کسی از کیفش برداشته‌است، درگیر نمی‌شود. او همچنان به حیوانات عشق می‌ورزد و همچنان همه او را خاله مینا صدا می کنند. اجتماعی که بتصویر کشیده می‌شود، دور از ما نیست. آنها هم دغدغه‌های ما و درگیری‌های لفظی‌ای بمانند ما دارند. آنها از دل جامعه‌ی ما بیرون آمده اند.

یکی از بزرگترین امتیازات گزارشی درباره‌ی مینا استفاده‌ی هوشمندانه از صداست. نه تنها صدای دقیق محیط. بلکه صدای گویندگانی که در یک‌جا به دولت می‌تازند و در جایی دیگر تناقض زندگی کسانی که در سیزده‌به‌در جشن می‌گیرند با زندگی مینا را نشان می‌دهند.

مظاهری هیچ چیز را برای حفظ نمودن مخاطب حذف نمی‌کند. او حتی آن نوجوانی که در کنار مینا مصرف می‌کند و حتی سگی که مینا موادش را می‌رساند، به تصویر می‌کشد. میزانسن را به دقت بررسی می‌کند و در قاب‌بندی‌هایش فاصله‌ها را نشان می‌دهد. مظاهری با تصویر سخن می‌گوید.

فیلم گزارشی درباره‌ی مینا را در ودیو ببینید.