یک حمومی من بسازم
(خطر اسپویل)
«فشن» ساختهی فردین انصاری فیلمی ضدکلیشه است که با انتظارات مخاطب بازی میکند و ذهن بیننده را به چالش میکشد. شگفتزده میکند، میخنداند و در انتها به تجربهای دلچسب تبدیل میشود.
چنان که پیداست از محیط یک حمام قدیمی برایِ اجرای یک شوی لباس استفاده میشود. شرکت کنندگان به شکل ماهانه به این حمام مراجعه میکنند و لباسهای خاصِ به نمایش درآمده را خریداری میکنند. اما در یکی از این نمایشها، به شکلی ناگهانی تیری به سر یک نفر شلیک میشود. از اینجا به بعد «فشن» موقعیتی ابزورد را به تصویر میکشد که هر چیزی در آن ممکن است. اتفاقات هیچ چیز معنایی ندارند و هم همانقدر که خندهدار هستند میتوانند هولناک هم باشد. از اینرو هر چه میبینیم پوچ و بی سر و ته است.
محیط عجیب و غریبِ حمامی سنتی که توسط کارآگاه قُرق شده اما هنوز هم افرادی در حال کیسه کشیدن و استحمام در آن هستند در کنار شخصیتهای کاریکاتوری که همگی مظنونین به قتلاند، «فشن» را به فیلمی تبدیل کردهاند که پایان از بیننده جلوتر است. کارآگاه که سیبیلی شبیه به پوآرو و ته لهجهای شیرین دارد، تمام آدمهای حاضر در صحنهی جنایت را جمع کرده؛ اما شکل قرار گرفتن آنها در برابر هم و چهره و لباسهای مظنونین، صحنه را شبیه به تئاتری روحوضی کرده که خیلی جدی گرفته شده. شاید به همین دلیل است که پیروی نکردن فیلم از عقل و منطق، ارتباط بیننده را با داستانی قطع نمیکند و در عوض باعث میشود بیننده نیز خود را بخشی از این محیط حس کند.
از سوی دیگر «فشن» شوخی صریحی با سینمای ایران و موقعیتهای تکراریِ فیلمهای آن است. از مرد معتادی که بچههایاش را میزند و زن دردمندی که خون گریه میکند بگیرید تا کارآگاهی که از حل کردنِ پروندهی قتلی به این سادگی عاجز است و وضعیتِ فیلمفارسیطورِ پایان داستان.
مطلبی دیگر از این انتشارات
توصیفی روانکاوانه از احساس گناه
مطلبی دیگر از این انتشارات
داستان یک رابطه و یک تضاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
ارتباط