منتقد سینما و روزنامه نگار
نگاهی به چند فیلم داستانی و تجربی ۳۸اُمین جشنواره فیلم کوتاه تهران
آثار داستانی:
بشقاب، عذار خوانخواجه و رعنا واعظی، دو از پنج:
بشقاب سعی داشته تا با بازی با کلیشههای سریالهای ترکیهای و کمیک کردن آنها اثری متفاوت باشد اما نتیجه کاملاً عکس شدهاست. فیلم در دام همان کلیشهها افتادهاست. چنین بازیای باید خیلی ظریف انجام شود اما استفاده زیاد از اسلوموشن سر تماشاگر را به درد میآورد.
گرگ، بهروز شمشیری، دو و نیم از پنج:
انتخاب موقعیت و لوکیشنی بکر وقتی بسیاری از فیلمها آپارتمانی شدهاند، میتواند به این فیلم امتیازی در برابر دیگر فیلمها نزد مخاطب بدهد. استفاده از زبان محلی به جاست چرا که به فضای فیلم مرتبط است. اما داستان فیلم کشش کافی ندارد و میتواند مخاطب را همراه خود کند.
اتاق عقد، حسن حبیبی، یک از پنج:
بازتولید زن ناتوان ایرانی، این نامی مناسب برای این فیلم و فیلمهای مشابه آن است که کم نیستند و اتفاقا به یک طیف سیاسی – اجتماعی نیز محدود نمیشوند. ما اساسا هیچ ایدهای از "اتاق" نداریم، آن هم هنگامی که نام فیلم اتاق عقد است. اکثر نماها کلوز هستند که برای چنین فیلمی چند قاب باز از اتاق هم نیاز بود.
هپروت، محمد روحبخش، دو از پنج:
تصویربرداری و نورپردازی جذاب هپروت، مهمترین نقطه قوت هپروت است. فیلم به روایت ساده و کلاسیک پایبند نیست اما این کیفیتی نیست که لزوما یک فیلم را خوب یا بد کند. شروع فیلم با یک کپشن چیزی نیست که مخاطب را همراه خود بکند.
لبر کروموزوم 17، شروینه دیدنده، یک از پنج:
فیلم به خاطر موضوعی که سراغش رفته، اشک انگیز است. در همین سطح هم باقی میماند میخواهد قصه تکراری مهاجرت را با یک بیماری (نکته علمی) آمیخته و برای اینکه احساسات و فکر مخاطب را درگیر کند زحمتی نمیکشد.
آثار تجربی:
بازی رفت، اینجاست، علی نقیزاده و علی شیرالی، یک از پنج:
نماهای اینسرت پشت سر هم، نمای نصفه نیمه از بدن بازیگران و دیالوگهایی که مدام تکرار میشوند. لابد قرار است به ما حس آوانگارد بودن بدهند، از آنجایی که فیلم در فهرست فیلمهای تجربی قرار گرفتهاست. در جشنوارهای که فیلمهای داستانیاش، داستانهای نیمبندی دارند از فیلمهای تجربی نمیتوان توقع روایت داشت. سازندگان سعی کردهاند صرفاْ چند نمای خوشرنگ بسازند.
ا The Middle، سهیل سهیلی، یک از پنج:
فیلم میخواهد به شکل استعاری به سیاست و جغرافیا ربط پیدا کند اما نمیتواند چرا که برای ساختن یک استعاره اجزاء نخست باید در معنای اولیه خود درست معنا دهند تا سپس بتوان از آنها یک استعاره نیز ساخت. اما فیلم چنین توانی ندارد. فیلم میخواهد چیزی فراتر از سینما باشد بیآنکه سینما باشد، سینما بودن را عار خود میداند پس زمین میخورد.
چیزهایی برای فروش، حامد قاسمی، سه از پنج:
یک ایده جذاب که مخاطب را انتها با خود نگه میدارد، حتی کسی که به دیدن چنین فیلمهایی عادت دارد از دکوپاژ خاص آن ممکن است شگفت زده شود. فیلم با یک غافلگیری جذاب هم تمام میشود. بازیها به اندازه و درست هستند و فیلم میتواند یکی از بهترین آثار این دوره از جشنواره باشد.
این فیلمها رو میتوانید در ودیو تماشا کنید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
سیاهی مطلق
مطلبی دیگر از این انتشارات
آنچه در زیر نهفته
مطلبی دیگر از این انتشارات
دروغهای بزرگِ بزرگ