تعصب تو فقط یک چیز را نشان می‌دهد: تردید داری!

◄ هرآن‌چه که خودت نشناخته باشی بی معنی است.
هرگز نمی‌توانی در موردش یقین داشته باشی.
تردید هرگز ازمیان نمی رود، تردید مانند یک کرم در زیر آن باقی میماند و در دانش تو خرابکاری خواهد کرد.

می‌توانی بلند فریاد بزنی که به خدا ایمان داری ولی فریاد زدن تو چیزی را اثبات نمی‌کند.
فریاد زدنت فقط یک چیز را اثبات می‌کند که تردید وجود دارد.

فقط تردید است که فریاد می‌زند.
می‌توانی یک مؤمن متعصب باشی، ولی تعصب تو فقط یک چیز را نشان می‌دهد که تردید داری!

فقط انسانی که در درونش تردید دارد یک متعصب می‌شود.

یک مسلمان متعصب یعنی کسی که واقعاً اعتماد ندارد که اسلام درست است و یک مسیحی متعصب یعنی کسی که در مورد مسیحیت تردید دارد.

او متعصب می‌شود و تهاجمی، نه اینکه به دیگران چیزی را ثابت کند؛ او برای این متعصب و تهاجمی می‌شود که به خودش ثابت کند که هر آن‌چه را که باور دارد واقعاً باور دارد.
او ناچار باید اثبات کند.

وقتی واقعاً چیزی را می‌دانی ابداً تعصب نداری.
انسان دارای شناخت، کسی که حتی لمحاتی از الوهیت وجودش را تجربه کرده باشد، بسیار بسیار نرم و حساس و شکننده می‌شود. او زنانه می‌شود. تهاجمی نیست. عمیقاً مهربان می‌شود و توسط شناخت، نسبت به دیگران بسیار فهیم می‌شود.
او به سادگی می‌تواند نظرات کاملاً متضاد با خودش را درک کند.

اوشو
برگردان: محسن خاتمی
با اندکی ویرایش