مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
ما؛ فرشتگانی هبوط کرده یا میموننماهایی فرگشتیافته؟
مخالفان نظریه فرگشت به سه دسته تقسیم می شوند:
- گروه اول کسانی هستند که آگاهی درست و کافی از نظریه فرگشت* ندارند.این افراد بر اساس شایعات و شنیده ها تصور میکنند داروین در نظریه خود ادعا کرده است که انسانها از میمونها به وجود آمدهاند و چون این سخنان با عقل و آموزههای دینی منافات دارد، پس در نظر این افراد بیاعتبار است.
- گروه دومِ مخالفان کسانی هستند که تصور می کنند فرگشت در حد یک فرضیه است و از آنجا که هنوز به اصل علمی تبدیل نشده است، پس نمیتوان به آن استناد کرد. این افراد هنوز تفاوت فرضیه و نظریه را درک نکرده اند و نمیدانند که فرضیه یک تصور ذهنی و حدس خیالی است، در حالی که نظریه یک موضوع علمی است که باید برای آن دلایل و شواهد معتبر آورد.
این افراد همچنین نمیدانند که نظریه با اصل نیز فرق دارد.
اصول علمی در عالم واقعیت و زمان حاضر قابل لمس و آزمایش هستند، در حالی که این امکان برای نظریه میسر نیست.
در مورد نظریه فرگشت نیز چون امکان بازگشت به گذشته چند میلیون ساله وجود ندارد، دانشمندان با استفاده از علوم و مدارک علمی مانند زمینشناسی، فسیل شناسی، آناتومی مقایسه ای، جنین شناسی، ژنتیک جمعیتی، زیست شناسی مولکولی و دهها دلیل دیگر توانسته اند واقعیتهای گذشته را در قالب نظریه ارائه دهند.
کار این دانشمندان مانند کارآگاهان جنایی است. از آنجا که کارآگاه پلیس نمیتواند برای اثبات عمل یک متهم، فیلم صحنه جرمی را که در گذشته رُخ داده است، ببیند، سعی میکند با گردآوری و بررسی دقیق شواهد و آثار جُرم واقعیت را دریابد و با دلایل و مدارک محکمهپسند محکومیت یا برائت متهم را در دادگاه اثبات کند.
در تمام کشورهای جهان نیز قاضی یا هیأت منصفه، اسناد و شواهد معتبر را قبول میکنند و هیچکس ادعا نمیکند که چون فیلم صحنه جرم را ندیده است، پس این مدارک باطلاند!
گروه سوم مخالفان تلاش میکنند با طرح ادعاهای عجیب، نظریه فرگشت را باطل اعلام کرده و نزد مردم عامی چنین القاء کنند که نظریه داروین یک دروغ بزرگ و طرح استعمارگر پیر؛ بریتانیا برای بیایمان کردن مردم است و به خیال خود با این ادعاها بتوانند از عقاید دینی مردم محافظت کنند.**
این قبیل افراد با نشان دادن تصاویر برخی حیوانات مانند ماهیها، لاکپشتها و حشراتی که به دلیل داشتن همزیستی زیاد با تغییرات محیط طبیعی، فرگشت کمتری طی میلیونها سال اخیر یافتهاند، ادعا میکنند که این موارد در تناقض با نظریه فرگشت است. آنها همچنین با ارائه تعدادی اسامی مجهول چنین القا میکنند که بسیاری از دانشمندان هنوز نظریه فرگشت را نپذیرفتهاند و نسبت به آن مشکوک هستند، در حالی که واقعیت کاملاً برعکس است. در تمام کشورهای دنیا و اکثر دانشگاههای معتبر جهان، نظریه فرگشت توسط جامعه علمی پذیرفته شده است و هر روز با پیشرفت فناوری، دلایل و مدارک جدیدی در صحت اعتبار این نظریه ارائه میشود. این گروه همچنین ادعاهای عجیبی نیز مطرح میکنند.
برای مثال میگویند چرا با وجود میلیونها سال زندگی موجودات، امروز در هر گوشه زمین فسیلهای جانوران قدیمی یافت نمیشود؟
سپس چنین نتیجه گیری میکنند که فرگشت وجود ندارد! این افراد نمیدانند و یا میخواهند این حقیقت را کتمان کنند که برای تشکیل یک فسیل، شرایط بسیار استثنایی (در حد یک در چند میلیون مورد) باید روی دهد:
اینکه جسد حیوان یا گیاه پس از مرگ فوراً با تودهای از خاک مرده (مانند گرد و غبار آتشفشانی یا شنهای نمکزار) پوشیده شود،
موجودات دیگر مانند باکتریها نتوانند به سرعت جسد را تجزیه کنند،
سپس میلیو نها سال با همین شرایط طی شود و در این مدت فشار لایههای بالایی چنان باشد که هم جسد له نشود و هم به مرور با ورود قطرات آب لایه های بالایی، استخوانها و بخشهای سخت جسد با املاح سنگی محلول در قطرات آب جایگزین شود...
و خلاصه دهها عامل در تشکیل فسیل دخیل هستند.
تازه پس از آن احتمال کشف هر فسیل نیز در حد یک در چند میلیون است، چراکه اغلب فسیلها در لایه های میانی صخرهها مخفی ماندهاند و تاکنون بخت و اقبال با دانشمندان همراه بوده است که تعدادی از آنها در نتیجه فرسایش تدریجی لایههای بالایی و آن هم به طور اتفاقی کشف شدهاند و تاکنون هیچ گروهی حاضر نشده است یک صخره یا کوه عظیم را با متههای گرانقیمت برش دهد تا شاید به احتمال یک در چند میلیون به فسیل دست یابد!
گذشته از این، اگر به فرض محال، فسیلی هم از دوران قدیم یافت نمیشد، باز نظریه فرگشت جانداران به قوت خود باقی بود، زیرا دلایل و مدارک علمی دیگر چنان قوی و مستدل هستند که بدون آنها نیز فرگشت قابل اثبات است.
ولی گذشته از یافتههای اخیر دانش و مهندسی ژنتیک و بررسی کدهای ژنوم موجودات زنده، شواهد فسیلی به خوبی فرگشت موجودات را نشان میدهند.
بنیانگذاران و حامیان فرگشت آنچنان به این نظریه ایمان دارند که ادعا کردهاند اگر یک مورد (دقت کنید: اگر و تنها اگر یک مورد) نقض برای نظریه فرگشت ثابت شود، حاضرند کل آن را کنار بگذارند و حتی به ثابت کنندهی آن جایزه نوبل هم اهداء شود!!
طی ۱۵۰ سال اخیر بسیاری از منتقدان و مخالفان تلاش کردند مواردی برای نقض این نظریه بیابند، اما علاوه بر اینکه هیچ موفقیتی کسب نکردند، بلکه در چند سال اخیر با پیشرفت های حیرتانگیز علوم فیزیک، شیمی و ژنتیک چنان دلایل محکمی در اثبات این نظریه به دست آمده است که دیگر جای هیچ شک و شُبههای برای دانشمندان و محققان باقی نگذاشته است.
به همین دلیل گروه مخالفان به ناچار تلاشهای خود را معطوف به افراد عامی و نا آگاه کرده اند و سعی میکنند با فرار به جلو از شکست و اعتراف به قبول این نظریه بپرهیزند!
پانوشتها:
* هرچند «تکامل» همواره برگردانی گمراهکننده برای «Evolution» بوده است و حتی اعراب نیز از واژهی «تطوّر» (از طوری به طور دیگر درآمدن) در این معنا استفاده میکنند که برابرنهادِ درستتری است؛ اما من واژهی «فرگشت» را نیز که اخیراً جا افتاده است چندان درست نمیبینم چرا که در این واژه نیز بار معنایی و حسی از «بهتر شدن» وجود دارد؛ حال آن که «Evolution» لزوماً به معنی بهتر شدن نیست، بلکه قابلیت تطابق با محیط اطراف در جهت بقاست از طریق جهشهای ژنتیکی در طول زمانی بسیار طولانی.
البته در زمان «داروین» هنوز علمی به نام «ژنتیک» وجود نداشت؛ مطالعات «گرگور مندل» هنوز در مراحل ابتدایی بود و «داروین» از آنها نیز بیاطلاع بود.
من شخصاً چیزی مانند «دگرگشت» را بیشتر میپسندم، اما این نیز برگردان جامع و مانعی نیست و امروزه در معنای دیگری استفاده میشود.
- توضیح «ویکیپدیا» دربارهی این واژه:
واژه عربی تکامل به معنای «ترقی» و «کامل شدن» میباشد. لغتنامه دهخدا معنی آن را «تمام شدن» ذکر میکند.
این واژه نخستین بار توسط مترجمان دوره قاجار به عنوان برابر فارسی Evolution به کار رفت.
این در حالیست که واژه Evolution به معنای «برآمدن» بوده و اشاره به بوجود آمدن چیزی از چیز دیگر دارد، مثل بوجود آمدن بخار از آب.
«ایوولوشن» حاکی از «کمال یافتن» جانداران نیست.
این واژه هیچ بار اخلاقی ندارد بلکه تنها تغییر جانداران را برای انطباق بیشتر با محیط نشان میدهد، زیرا در یک محیط ویژگیهای خاصی مبنای تطابق محسوب میشوند و در محیط دیگر ویژگیهای دیگر.
به این سبب فرگشت همتراز مناسب تری برای Evolution است.
«فرگشت» از برساختههای فرهنگستان دوم است.
این واژه در آثار نویسندگانی همچون داریوش آشوری به کار برده شدهاست.
بعدها برابرهای دیگری نیز از سوی پژوهشگران پارسیزبان برای Evolution پیشنهاد شد؛ از آن جمله واژه «برآیش» که توسط ابراهیم هرندی، روانزیستشناس، پیشنهاد شد.
** همانطور که شاید در خبرها خوانده باشید، اخیراً پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان نیز یک خاکریز عقب نشست و اعلام کرد «فرگشت» و «مهبانگ» نظریههایی درستاند و منافاتی با آموزههای کلیسا ندارند!
منبع:
ویرایش و توضیحات افزوده: فرهاد
- اگر دوست داشتید، این مقاله را نیز در همان منبع ببینید:
مطلبی دیگر از این انتشارات
ترک سیگار را فراموش کنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
هنر «مادر شدن»
مطلبی دیگر از این انتشارات
◄ مردان هم «پریود» میشوند!