خدمت به علم با سرِ بریده!

«آنتوان لوران لاوازیه» دانشمند فرانسوی و بنیان‌گذار شیمی نوین و کاشف اکسیژن بود که در تاریخ ۲۶ اوت ۱۷۴۳ در پاریس و در خانواده‌ای مرفه به دنیا و در تاریخ ۸ مه ۱۷۹۴ اعدام شد.

ازجمله خطراتی که جان لاوازیه را به مخاطره انداخت و بیشتر جنبه سیاسی داشت در زمان انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ یعنی در آن هنگام که انقلابیون زمام امور پاریس را در دست داشتند رخ داد. لاوازیه رساله معروفی درباره اقتصاد سیاسی موسوم به ثروت‌های زیرزمینی فرانسه به رشته تحریر درآورد که یکی از مهم‌ترین رساله‌ها در اقتصاد ‌است.
وی در ۸ مه ۱۷۹۴ درحالی‌که ۵۱ سال داشت در دادگاه انقلابی به ریاست ژان باتیست کوفن هال به جرم خیانت به ملت به همراه چند تن دیگر تسلیم تیغه‌ی گیوتین شد.

پس از مرگِ لاوازیه، لاگرانژ گفت:
تنها یک‌لحظه وقت آنان برای بریدن آن سر صرف شد و شاید یک‌صد سال زمان نتواند سر دیگری همانندش به وجود آورد.

و اما داستانی که مو بر تن هر آدمی راست می‌کند:

مشهور است که لاوازیه پس‌ازاین که به اعدام با گیوتین محکوم شد تصمیم گرفت در آخرین لحظات زندگی هم به علم خدمت کند.
او به شاگردان خود گفت: احتمالاً جایگاه حواس و شعور انسان می‌بایست در سرش باشد بنابراین پس از جدا شدنِ سر از بدن احتمالاً باید تا چند لحظه هنوز حواس و هشیاری فرد کار بکند. شما پس‌ از این که سر من با گیوتین قطع شد فوراً آن را روی دست بالا بگیرید، من شروع به پلک زدن می‌کنم شما تعداد پلک زدن‌های مرا بشمارید تا زمان تقریبیِ از بین رفتنِ هشیاری و مرگ کامل به دست بیاید!

پس از این که لاوازیه اعدام شد، طبق خواسته‌اش سرِ او را بالا گرفتند و او بیش از 10 بار پلک زد و این واقعه در تاریخ به ثبت رسید.