مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست...
مولانا جلالالدين رومی مراقبهای را پایهگذاری كرد که برای هفتصد سال در ميان جمعیی از صوفيان ادامه دارد.
این مراقبه نوعی رقص است.
كودكان دوست دارند به دور خود بچرخند، هیچکس تاکنون نپرسيده است كه چرا در تمام دنيا، بدون در نظر گرفتن نژاد و مليت و مذهب، تمام كودكان عاشق چرخيدن به دور خود هستند.
جلالالدین رومي با ديدن اينكه كودكان به دور خود میچرخند، اندیشید بايد چيزی وجود داشته باشد كه كودكان احساس میکنند؛ ولی نمیتوانند بيان كنند و شايد آگاه نباشند كه آن چيست.
پس خودش چرخيدن را آزمايش كرد...
او شگفتزده بود كه اگر به چرخش ادامه بدهی، لحظهای فرا خواهد رسيد كه مركز وجودت ايستا و ساكن باقی میماند و تمام بدن، ذهن، مغز و همهچیز در چرخش است؛ و آن مركز در چرخش نيست، تو هستی؛ در مركز گردباد...
ســماع تقریباً مانند گردباد است، ولی در مركز گردباد نقطهای را خواهی يافت كه ابداً حركت نمیکند.
زمانی جلالالدین دريافت كه میتوان آن مركز وجود را كه ثابت است پيدا كرد، به مدت سیوشش ساعت بیوقفه چرخيد.
جمعيت بزرگی گرد آمده بودند.
جمعيت تغيير میکرد مردم میرفتند و دوباره بازمیگشتند.
پس از ٣٦ساعت او روی زمين افتاد و مردم خندهای بلند را شنيدند.
جلالالدین بلند شد.
میخندید و گفت: من در اين ٣٦ ساعت ذرهای حركت نكردم، اينك من برای جُستنِ خداوند نبايد به مكه بروم، من او را يافتم!
در مركز ثابت خودم: او آنجاست!
كتاب روح عصيانگر (اوشو)
برگرفته از کانال تلگرامی: https://t.me/eshg_bazi_ba_ostad
ویرایش: فرهاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
چگونه صاحب «مغز» شدیم؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرگ = شدیداً زندگی کردن
مطلبی دیگر از این انتشارات
معرفی مهمترین الگوریتم انسان