مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
تناسخ؛ چرخهی زایش دوباره
اوشو: تناسخ همواره در شرق مورد توجه بوده است. هندوها به خدا و روح معتقدند. جینها به خدا اعتقاد ندارند اما به وجود روح معتقدند. بوداییها نه به روح معتقدند نه به خدا. اما هر سه به تناسخ معتقدند. حتی بوداییها که به روح اعتقاد ندارند... عجیب است، آخر چه چیزی قرار است تناسخ یابد؟! بااینحال حتی آنها نیز پدیدهی تناسخ را رد نمیکنند. این سه دین بزرگ که در هند متولد شدهاند در کلیات فلسفه و الهیات و خلاصه همه چیز با هم متفاوتاند اما بر سر باززایی با هم توافق دارند. مراقبههایی ویژه برای آن دارند و نمیتوانند آن را انکار کنند.
اگر مردم بپذیرند که همینگونه زیستن را هزاران بار دیگر نیز تجربه کردهاند – که البته این تنها فایدهی نظریهی تناسخ است – زندگیشان پر از کسالت و دلزدگی میشود. اینکه بدانید همهی این کارها را پیشتر بارها انجام داده و مطلقاً چیزی نیاموختهاید و هنوز سر جای اول ایستادهاید... هزاران سال به دنبال قدرت و ثروت دویدهاید و هنوز هم دارید همان کار را میکنید... همهی تجربیاتتان پاک شده و شما از سر آغاز کردهاید!
ما در هند دانش ویژهای در این خصوص داریم: جاتی اسماران؛ یادآوری گذشته. نوعی مراقبهی خاص و آمادهسازیهای ویژه... و آنگاه میتوانید به زندگیهای گذشتهتان سرک بکشید. اما یادتان باشد که به انگیزه و دل و جرأت زیادی نیاز دارید تا در آنها گموگور نشوید.
این چرخهی تولدهای پیدرپی در گرو ناخودآگاهی است. به محض خودآگاهی، فایدهای در آن نخواهید دید. شما بارها در زندگی به موفقیتهای بزرگ دست یافتهاید، اما چه فایده؟ مرگ آمده و همه چیز را پاک کرده است.
این درست مثل ساختن یک قلعهی شنی است. موجی میآید و قلعه را میشوید... و شما شروع به ساختن قلعهای دیگر میکنید و دوباره و دوباره همین اتفاق تکرار میشود.
بیشتر و بیشتر مراقبهگون شوید. تناسخ، خدا، بهشت و جهنم اهمیتی ندارند. آنچه اهمیت دارد هشیار شدن شماست. مراقبه شما را بیدار میکند و به شما دیدگانی میبخشد که پس از آن هر چه را ببینید دیگر نمیتوانید انکار کنید.
تناسخ تا آنجا که من میدانم حقیقت دارد زیرا در جهان هستی هیچ چیز نمیمیرد. حتی فیزیکدانها نیز در مورد جهان مادی همین را میگویند: هیچ چیز نمیمیرد. از صدقه سر قدرتی که دانش نوین به بوزینههای سیاست پیشهی جهان بخشیده است، شما میتوانید هیروشیما و ناکازاکی را با خاک یکسان کنید اما هرگز نمیتوانید یک قطره آب را نابود کنید.
پیشنهاد من این است که در مورد صحت و سقم این نظریه از من چیزی نپرسید. تناسخ برای من حقیقت دارد، برای شما نه. هنوز نه... به جای موضعگیری مثبت یا منفی فقط ذهنتان را نسبت به آن باز نگه دارید و جستجوگر باشید. اگر بتوانید به یکی از زندگیهای گذشتهتان بروید، همین برای اثبات گذشتهی بسیار بسیار طولانی انسانها کافیست و این شق دیگری نیز خواهد داشت: اگر زندگیهای گذشته وجود دارند پس زندگیهای آینده نیز خواهند آمد و زندگی فعلیتان در میانهی آنهاست. شاید خبر گرفتن از زندگیهای آینده امکانپذیر نباشد چون هنوز اتفاق نیافتادهاند اما رفتن به زندگیهای گذشته بسیار ساده است. آنها قبلاً اتفاق افتادهاند. حافظه سر جایش است و خاطرات نیز در آن محفوظاند. این شمایید که راه دسترسی به آنها را از یاد بردهاید.
میدانم که تناسخ حقیقت دارد. اما نمیخواهم به سبب گفتهی من، آن را باور کنید. هرگز تجربهی دیگران را باور نکنید! سدّ راهتان خواهد شد. این ماجرای به دنیا آمدنهای پیدرپی را همینجا رها کنید. یک روز دری باز خواهد شد و شما میتوانید به گذشته بنگرید و همچنین به آینده. آن زمان با شماست که باور کنید یا نه... و آن زمان چطور میتوانید باور نکنید؟؟ اما پیش از آن نه. فقط بگذارید برایتان اتفاق بیافتد. درها را باز بگذارید.
برگردان: فرهاد ارکانی
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرگ را جشن بگيريم!
مطلبی دیگر از این انتشارات
«خدایان» از چه زمانی مذکر شدند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
آپاندیس، انگشت کوچیکه رو فرستاده پایین؛ دندون عقلو بالا!!