مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
با غلیان خشم چه کنم؟
◘ سه راه رویارویی با احساسات: بیان؛ سركوب؛ مشاهده
بگذار خشم وجود داشته باشد، بگذار خشم در پیش رویت جرقه بزند،
بگذار نفرت همچون یك فیلم حركت كند و تو یك تماشاچی باش.
خشم در تو برخاسته. خشم زهری منفی است.
اینك سه امكان پاسخگویی وجود دارد. بسیاری از مردم فقط دو امكان را میشناسند. یك راه این است كه این خشم و این آتش و این زهر را روی دیگری خالی كنند. آنوقت خشم ویرانگر است؛ و طبیعی است كه پس از آنكه دیگری را سوزاندی، دیگری را زخمی كردی، احساس گناه خواهی كرد.
میتوانم درك كنم. احساس حماقت میکنی، احساس میکنی كه كاری خطا انجام دادهای كه نباید انجامش میدادی.
یا امكان دیگر این است كه خشمت را روی دیگری خالی نمیکنی، آن به درون میچرخانی. آنوقت به خودت آسیب میزنی. آنوقت به خودت زخم میزنی. آنوقت زخم معده پیدا میکنی. آنوقت آن آتش، درونت را به آتش میکشد. آنوقت همیشه بر سر یك آتشفشان خواهی نشست. هرگز راحت نخواهی بود، همیشه بیقرار خواهی بود. تمام خوشیها از زندگیات ناپدید میشود.
◄ جامعه، كلیسا و حكومتها طرفدار راه دوم هستند!
جامعه میگوید: با دیگران عصبانی نشو. هر کاری كه میخواهی با خشمت بكن، قورتش بده! ولی با دیگران خشمگین نشو.
اگر تو از زخم معده رنج میبری، این به خودت مربوط است.
اگر از سرطان رنج ببری، به خودت مربوط است.
و جامعه چنین وانمود میکند كه سرطان ربطی به خشم ندارد و زخم معده به عصبانیت مربوط نیست!
اگر امروز خشم را فروبخوری، همین امروز كه زخم معده پدیدار نمیشود، سالها طول میکشد. شاید پس از چهل سال فروخوردن خشم، زخم معده ظهور كند؛ و شاید سرطان پس از شصت سال فروخوردن خشم ظاهر شود؛ بنابراین نمیتوانید رابطهی خشم و زخم معده را ببینید. قادر نخواهید بود رابطهای بین خشم و سرطان را ببینید.
جامعه تصمیم گرفته است كه تو فقط باید درست رفتار كنی. جامعه از دیگری محافظت میکند زیرا كه جامعه از دیگران تشکیل شده است.
جامعه میگوید كه تو خودویرانگر باشی، این به خودت مربوط است. جامعه با قتل مخالف است، ولی با خودكشی مخالف نیست. اگر عواطف منفی خود را به درون بریزی، خودكشی است. من با هردو راه مخالفم زیرا هردو تولید گناه میکنند و هردو تولید پیچیدگیهایی میکنند.
◄رویكرد من چیست؟
رویكرد من این است كه اگر خشم وجود دارد، تماشا كن! شاهد باش كه خشم وجود دارد. هیچ كاری در موردش نكن. نیازی نیست. فقط به آن نگاه كن؛ و تعجب خواهید كرد كه فقط با نگاه كردن به آن، شروع میکند به از بین رفتن. آن ابر دیر یا زود از بین میرود؛ و وقتیکه ابر رفته باشد و تو هیچ كاری در موردش نكرده باشی، نه آن را بیرون ریختهای و نه آن را فروخوردهای، هرگز نمیتوانی احساس گناه كنی.
و این در مورد تمامی عواطف منفی صادق است. یك شاهد باش. فقط آن را تماشا كن. صوفیان آن را شهادت میخوانند. هندوها آن را ساكشین میخوانند. فقط تماشا كن. هیچ كاری نكن. نیازی به هیچ عملی نیست.
هر عملی خطاست؛ زیرا تحت تأثیر عمل کردهای. اگر آن خشم را روی دیگران خالی كنی، خطا خواهد بود، اگر با خودت بكنی، بازهم اشتباه خواهد بود.
هر عملی كه تحت تأثیر یك عاطفهی منفی انجام شود، اشتباه خواهد بود؛ و سپس بعدها تولید احساس گناه خواهد كرد.
ولی راهی برای كاری نكردن وجود دارد: یك تماشاچی باش، فقط یك شاهد witness باش. آن را ببین. وجود دارد. تو آن نیستی، تو آن بیننده هستی.
وقتیکه خشمگین هستی، وقتی حسود هستی، وقتی پر از نفرت هستی، در سكوت بنشین. درها را ببند. ساكت بنشین. بگذار خشم وجود داشته باشد، بگذار خشم در پیش چشمانت جرقه بزند، بگذار نفرت همچون یك فیلم حركت كند. تو یك تماشاچی باش... و تعجب خواهی كرد: آن حس نمیتواند برای همیشه آنجا بماند، این یك یقین است. دیر یا زود میرود. فقط چند دقیقه طول میکشد تا برود؛ و وقتی برود، رفته است، اثری از خودش برجای نمیگذارد. هیچ احساس گناهی ایجاد نخواهد شد؛ و انسانی كه احساس گناه ایجاد نكند، انسانی مذهبی است.
من انسانی را مذهبی میخوانم كه هیچ نوع احساس گناه خلق نكند.
اوشو: صوفیان: مردمان اهل طریق؛ جلد دوم
(Sufis: The People of the Path Vol. 2)
برگردان: محسن خاتمی
ویرایش: فرهاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
شعر بیپایان خودوروفسکی...
مطلبی دیگر از این انتشارات
دموكراسی؟! شوخی میکنید!
مطلبی دیگر از این انتشارات
گاهی خواندن همین چند جمله کافیست! (3)