من زشتم!

پرسش: استاد، من بسیار زشت هستم و به همین سبب بسیار رنج کشیده‌ام. چه باید بکنم؟

اوشو: «زشتی» هیچ ربطی به بدن ندارد همان‌طور که «زیبایی» نیز ربط زیادی به بدن ندارد.
زیبایی و زشتی بدن چیزی بسیار سطحی است؛ آن چیزِ واقعی از درون می‌آید.
اگر بتوانی در درون زیبا شوی، نورانی خواهی شد.

بارها اتفاق افتاده است: حتی یک انسان زشت، زمانی که مراقبه‌گون می‌گردد، شروع می‌کند به زیبا به نظر رسیدن.

من پیوسته این را شاهد بوده‌ام؛ بارها و بارها در طول این سالیان.
زمانی که مردم به اینجا می‌آیند چهره‌هایی کاملاً متفاوت دارند. زمانی که شروع به مراقبه می‌کنند، وقتی‌که شروع به رقصیدن می‌کنند، وقتی شروع به آواز خواندن می‌کنند، چهره‌هایشان آسوده می‌شود. تنش‌هایشان تخلیه می‌شود. رنج آنان که بخشی از صورتشان شده بود، آهسته‌آهسته ناپدید می‌شود؛ مانند کودکان آسوده می‌شوند. صورت‌هایشان با یک سرور درونی می‌درخشد؛ نورانی و درخشان می‌شوند.

من می‌توانم به شما بیاموزم که چگونه از درون زیبا شوید و زیبایی واقعی همین است.
آنگاه چشمانت شروع می‌کند به درخشیدن از سرور؛ صورتت یک درخشندگی و شکوه خاص خواهد داشت. شکل جسمی بی‌اهمیت می‌شود. زمانی که چیزی؛ نوعی وقار، از درونت شروع کند به جاری شدن، آنگاه شکل بیرونی را می‌توان کنار نهاد زیرا در مقایسه، تمام اهمیتش را از دست خواهد داد؛ نگران آن نباش!

مراقبه کن، عشق بورز، برقص، آواز بخوان، جشن بگیر و زشتی ناپدید خواهد شد. چیزی والاتر را به وجودت بیاور و چیزهای پست‌تر از یاد خواهند رفت، زیرا همه‌چیز نسبی است و در مقایسه وجود دارد.

مانند این است که شمعی کوچک در اتاق می‌سوزد. نور قوی‌تری را وارد اتاق کن و آن شمع کوچک تمام اهمیت خودش را از دست خواهد داد...

زیبایی درون را وارد کن که آسان‌تر است. من در مورد آن زیباییِ دیگر نمی‌توانم کاری بکنم. من جراح پلاستیک نیستم! می‌توانی چنین جراحی را پیدا کنی ولی این کار به‌واقع هیچ کمکی نخواهد کرد. شاید بینی‌ات قدری باریک‌تر شود و شکل بهتری پیدا کند ولی این کمک زیادی نخواهد بود اگر در درونت همانی باشی که بوده‌ای، زیبایی بیرونی تو فقط زشتی درونت را نشان خواهد داد، یک تضاد خواهد شد.

قدری سیرتِ زیبا بیاور!

اوشو (Unio Mystica Vol 1, Chapter 4)
برگردان: محسن خاتمی
ویرایش: فرهاد