مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
گاهی خواندن همین چند جمله کافیست! (2)
◄بخش دومِ عصارهی خردِ ناب برای آنها که حوصلهی خواندنِ نوشتارهای بلند فلسفی را ندارند!
◄بخش اول این نوشتار را اینجا بخوانید.
تا میتوانید اشتباه کنید! فقط يک چيز را به ياد داشته باشيد: هرگز يک اشتباه را تکرار نکنید!
اینگونه است که رشد خواهيد کرد.
اصلاً اين جزئی از آزادیِ شماست که بیراهه برويد!
گناه يكی از قدیمیترین ترفندها برای سلطه بر مردم است.
آنها در تو احساس گناه ايجاد میکنند.
آنها ایدههایی بس احمقانه به خوردت میدهند كه قادر به محقق ساختن آنها نيستی.
سپس گناه به وجود میآید و همینکه به وجود آمد، تو به دام افتادهای!
گناه راهِ كاسبیِ ادیان است.
دين باید به تو بیباکی ببخشد؛ بگذار معيار، همین باشد؛ اگر دين به تو هراس بخشيد، واقعاً دين نيست. دور بریزش!
هرگز زندگیات را قربانی هیچچیز نكن!
همهچیز را قربانی زندگی كن!
زندگی نهايت هدف است... بزرگتر از هر كشوری، بزرگتر از هر كيشی، بزرگتر از هر بتی، بزرگتر از هر آرمانی.
تنها اگر خود را دوست بداری، دیگران نیز دوستت خواهند داشت.
و تنها اگر خود را دوست بداری، میتوانی دیگران را نیز دوست داشته باشی!
هیچکس کسی را که خود را دوست نمیدارد، دوست ندارد.
اگر نتوانی به خود عشق بورزی، چگونه میتوانی عشقات را به پای دیگری بریزی؟
شهامت به معنای زندگی در پیوند با دیگران و درعینحال مستقل باقی ماندن است.
انسان نوین، انسان باشهامت خواهد بود.
در گذشته، تنها دو نوع ابله در جهان زندگی میکردهاند: گونهی ایندنیایی و گونهی آندنیایی؛ ولی هر دو ابله بودهاند!
انسانِ واقعاً بیباک کسی است که در این جهان زندگی میکند ولی به این دنیا تعلق ندارد.
مردم فقط میتوانند جنبههایی از تو را ببينند.
آنان نمیتوانند توی واقعي را ببيند زيرا آنان خودِ واقعی خويش را ندیدهاند.
تو نيز خودِ واقعیِ خودت را ندیدهای!
تو فقط احساس میکنی كه مردم جنبههایی از تو را بهعنوان تمام واقعيت میگیرند و اين درست نيست، زيرا تو میدانی كه جنبههای ديگر هم وجود دارند اما تو نيز از وجودِ واقعیِ خودت آگاه نيستی.
حتی مجموعِ تمامی جنبههای تو نيز، خود واقعی تو نيست.
تو از حاصل جمع تمام جنبههای خودت بيشتر هستی!
به خاطر داشته باش كه تنها تو نيستی كه حقيقت را میجویی؛ حقيقت نيز در جستجوی توست.
بارها و بارها دست حقيقت به تو بسيار نزديك شده است.
چنان نزديك كه شانهات را لمس كرده است.
ولی تو شانه خالی کردهای و گریختهای...
همواره در فقرِ واژه به سر میبرم!
هر واژه را با ترديد محض بر زبان میآورم چون خوب میدانم كه كافی نيست، ناقص است . هیچچیز كافی نيست.
حقيقت چنان بیكران است و واژگان چنان حقير.
تلاش مكن كه كودك را پيش از پيری، پير كنی... او را خُرد مكن .
اين همان چيزی است كه در دنيا شاهد آنيم: کهنسالان بر كودكان مسلطاند و میخواهند آنها را زودتر از زمانی كه طبيعت مقدور داشته از دوران كودكی بيرون بكشند.
آنان میکُشند و خُرد میکنند.
كودك، كودكی را برای هميشه از كف مینهد...
◄نوشتارهایی از اوشو در باب کودکان: (1) و (2)
شادی امری روحی است؛ سرچشمه آن جسم تو نيست.
فرد میتواند حتی در بيماری شاد باشد.
او میتواند حتی به هنگام مرگ شاد باشد.
شادی، امری درونی است.
درد و لذت هر دو ريشه در جسم دارند اما شادی وابسته به وجود است.
انسان پدیدهای غريب است.
به فتح هيماليا میرود، به كشف اقيانوس آرام دست مییازد، به ماه و مريخ سفر میکند...
تنها یک سرزمين است كه هرگز تلاش نمیکند آن را كشف كند و آن دنيای درونی وجود خود است.
بايد به دختر و پسر اجازه داد بهقدر كافی با هم آشنا و مأنوس شوند.
پیش از اين دوره، حتی اگر خودشان خواهان ازدواج باشند، نبايد به آنها چنين اجازهای داد.
تنها در این صورت طلاق از روی زمين محو خواهد شد.
◄نوشتاری از اوشو : ازدواج عامل اصلی طلاق است!
من ذهنی را کمالیافته میخوانم كه ظرفيت حيرت كردن را حفظ كرده باشد.
ذهنی بالغ است كه مدام به شگفتی درآيد.
از ديگران؛ از خودش؛ از هر چيزی...
زندگی حيرتی هميشگی است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا «ناشاد بودن» را ترجیح میدهیم؟ (بخش سوم و پایانی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
اعلامیه های عشقی(بخش سوم:فلسفه!)
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقویم تاریخ : دومیلیون سال پیش در چنین روزی...