سیاست، نام زیبایی برای انواع کلاهبرداری!

پرسش: اوشو، سیاست چیست؟


اوشو: سیاست نامی زیباست برای هر نوع کلاهبرداری و دودوزه‌بازی! برچسبی زیبا بر هر آنچه زشت و پلید است. تلاشی است برای سرپوش نهادن بر خشونت و حماقت و حیله‌گری بشر با واژه‌ای زیبا...

و در نهایت هدفی جز برتری‌جویی و سلطه‌گری ندارد.

سیاست می تواند میان دو نفر، دو مذهب یا دو کشور باشد. چندان تفاوتی نمی کند. حتی میان زن و شوهرها نیز روابط دیپلماتیک برقرار است و همینطور میان والدین و فرزندان‌شان... سیاست‌پیشگی به تمام ابعاد زندگی‌مان رسوخ کرده و تنها به روابط میان کشورها محدود نمی شود.

زمانی که کسی را می بینی و پیش خودت می گویی: اه! اول صبحی با دیدن این حرومزاده تمام روزم خراب شد! امروز حتما یه بلایی سرم میاد! اما همین که به او می رسی می گویی: سلام، حالت چطوره؟ نمی‌دونی چقدر از دیدنت خوشحال شدم!... این سیاسی‌کاری است.

سیاست‌بازی وارد گوشت و خون‌مان شده. وقتی همسرت را دوست نداری و به دوست داشتنش تظاهر می کنی؛ وقتی بی هیچ عشقی، فرزندانت را در آغوش می گیری فقط چون باید این کار را بکنی؛...

گاه این کارها را می کنی فقط چون دیل کارنگی در کتابش؛ آیین دوست‌یابی، این طور گفته است.

دیل کارنگی به پیامبر عصر مدرن بدل شده و فروش کتابش تا این لحظه فقط از انجیل بیشتر نبوده. از طرفی به نظر می‌رسد که این کتاب از انجیل هم محبوب‌تر بوده زیرا انجیل را مبلغان مسیحی به رایگان توزیع می‌کنند اما بابت کتاب کارنگی باید پول بدهید! و چیزی که او آموزش می دهد، سیاست‌بازی صرف است.

او می گوید: روزی چند بار به همسرتان بگویید دوستت دارم حتی اگر این طور نیست! همین کافی است چون مردم خیلی نگران عشق واقعی نیستند، آنها در دنیای واژه‌های توخالی زندگی می کنند.

همین که بگویی دوستت دارم، کافیست و اگر به گفتن «دوستت دارم» ادامه دهید، همین عشق‌تان را اثبات می کند و این راه و روشی بسیار زشت است.

بشریت آنقدر نزول کرده و کارش به جایی رسیده که امثال کارنگی‌ها پیامبرش باشند.

سیاسی‌کاری همه جا هست و هر کجا که پا می گذارد آنجا را مملو از دروغ و فریب و ریاکاری می کند. عاری از صداقت و راستی و درستکاری. مجبورت می کند چیزهایی را بگویی که باور نداری و به این ترتیب شخصیتی چندپاره می یابی. تو دیگر نه یک نفر که یک گروه کاملی! چه کسی می داند هر زمان و در هر موقعیتی، کدام نقاب به کارت می‌آید؟ پس ناچاری هرلحظه انواع و اقسام نقاب‌ها را با خود داشته باشی.

و نه تنها انسان بلکه حیواناتی که با انسانها دمخورند نیز سیاست‌پیشه شده‌اند... به سگ ها نگاه کنید.

غریبه‌ای در خانه تان را می کوبد. سگ شروع می کند به پارس کردن و در همان زمان دمش را هم تکان می‌دهد! این سیاسی‌کاری است. او مطمئن نیست که این غریبه، دوست است یا دشمن. پس بهتر است پاهایت را روی هر دو قایق نگه‌ داری، هر کدام که داشت غرق می شد روی دیگری بپر!... وقتی معلوم می شود که غریبه‌ی پشت در یک دوست بوده بلافاصله پارس کردن متوقف می شود و دم تکان دادن ادامه می‌یابد!

می بینید؟ بیماری انسانها به همه جا سرایت کرده است حتی به موجودات بی گناهی مثل سگ ها...

شما به کودک معصوم‌تان نیز یاد می دهید که سیاست‌پیشه باشد. از یک طرف به او می گویید راستگو باش و از طرف دیگر کسی در خانه‌تان را می زند و شما او را مجبور می کنید که بگوید «بابا رفته بیرون»! کودک گیج و گنگ می‌ماند که چه کند؟

روش خود من در زمان کودکی این بود: می رفتم بیرون و به آن مرد می گفتم؛ «بابا گفت رفته بیرون!» چه می شد کرد؟ باید هم راستگو باشی هم حرف گوش کن و این تنها راهش بود!

ما شروع می کنیم به تباه کردن ذهن بچه های کوچک، حیوانات... و حتی ممکن است روزی دریابیم که تاثیر مخرب‌مان را روی گیاهان نیز گذاشته‌ایم! چون آنها بسیار حساس‌اند و در اثر همنشینی با انسان شاید خیلی چیزها یاد گرفته باشند!

انسان به راستی مذهبی، هرگونه سیاسی‌کاری را دور می اندازد. او باید صادق و قابل اعتماد باشد. باید خودش باشد، آن گونه که واقعا هست؛ بدون ریاکاری و نقاب‌های دروغین. برهنه و بی‌حفاظ...

و زمانی که چنین شهامتی را در خود جمع کرده باشی، از لذتی وصف ناپذیر سرشار می شوی.

در حال حاضر چنین چیزی حتی در مخیله‌ات نیز نمی گنجد زیرا تمام وجودت آکنده از رنگ و ریاست. چیزی همچون حشرات موذی سرگرم مکیدن خون توست و هر چقدر اطرافت را از دروغ و نیرنگ و دودوزه‌بازی پر کنی بدبخت‌تر می شوی و بیشتر و بیشتر در دوزخ خودساخته فرو می روی.

زیستن با رنگ و ریا همان دوزخ است و زیستن در صدق و راستی، همان بهشت.


اوشو – آرام باش و بدان! فصل چهارم

ترجمه : فرهاد ارکانی