مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
چرا پیامبر یا مُرشد «زن» نداریم؟
پرسش: اشوي عزيز؛ تو، بودا، مسيح و... همگي مرد هستيد. شما که میگویید زنان به «بی-ذهنی» نزدیکتر هستند، چرا بدن يك مرد را انتخاب كرديد؟
چرا در طول تاریخ مرشدان زن وجود نداشتهاند؟
اوشو: در گذشته هرگز يك مرشد زن وجود نداشته است و در آينده نيز زن مرشد وجود نخواهد داشت! دليلش اين است كه ذهن زنانه، در طبيعتش تهاجمي (Agressive) نيست؛ و براي مرشد بودن، فرد بايد تهاجمي باشد. اين نكته ربطي به برتریطلبیِ مردانه و جامعهی مردسالار ندارد. پرسش تو تقريباً چنين است: چرا مرد هميشه پدر است و هیچ زنی پدر نمیشود؟! در این مورد هيچ كاری نمیتوان كرد، طبيعت چنين است... فقط یکبار اتفاق افتاده: بگذار لطيفه را برايتان بگويم:
كشيشی را كه از دلدرد سختي رنج میبرد به بيمارستان بردند تا تحت عمل جراحي قرار گيرد تا دليل درد شكم او را پيدا كنند. در آن بيمارستان، در همان زمان، دختر جواني كه ازدواج نكرده بود پسري را زاييده بود و به پزشكش گفته بود كه نمیخواهد آن نوزاد را نگه دارد.
پزشك سریعالانتقال به سمت تخت آن كشيش رفت. او پس از عمل، تازه به هوش آمده بود. پزشك براي كشيش شرح داد كه معجزهای رخ داده است: خدا به او يك پسر داده است! كشيش كه نخست شوكه شده بود نوزاد پسر را در آغوش گرفت و سرش را خم كرد و از خداوند براي اين معجزه تشكر كرد. چهکار ديگري میتوانست بكند؟
سالها گذشت. كشيش و آن پسر همچون پدر و پسر با هم زندگي میکردند. زمانش رسيد كه پسر خانه را ترك كند و براي تحصيلات به دانشگاه برود. شب پيش از عزيمت پسر، كشيش به او نزديك شد و با صدايي خفه گفت، پسرم، من يك اعتراف وحشتناك دارم كه بايد برايت بگويم. پسر با تعجب به كشيش نگاه كرد و او ادامه داد: من هميشه وانمود کردهام كه پدر تو هستم. خوب، پسرم، اين حقيقت ندارد. من مادرت هستم. پدر تو، جناب اسقف است!
اين تنها ذهن مردانه است كه میتواند مرشد باشد. مرشد بودن يعنی تهاجمی بودن. يك زن نمیتواند تهاجمي باشد. زن، طبق طبيعتش، پذيرنده (Passive) است. زن يك رَحِــم (womb) است، بنابراين زن میتواند بهترين مريد ممكن باشد.
در عوض برای يك مرد بسيار دشوار است كه يك مريد شود، ولی برای زن بسيار آسان است.
رابطهی مرشد- مريد همانند رابطهی مرد- زن است. شايد چنين نگاه نكرده باشي، ولي سعي كن آن را اینگونه ببيني: مُريد، پذيرنده است، مريد يك رَحِم است. براي همين است كه براي مردان دشوار است كه مريد شوند، نوعي اكراه، مقاومت و نزاع وجود دارد... و نفس هنوز ادامه دارد. براي مردان مريد شدن بسيار دشوار است.
بزرگترین مريدان هميشه زنان بودهاند: مريم مجدلیه Mary Magdalene بزرگترین مريدِ مسيح بود، ولي او نتوانست جزو حواريون باشد، نتوانست مرشد شود.
بودا نيز توسط زنان زيبا و بسيار توانا احاطه شده بود.
ماهاويرا Mahavira چهل هزار مريد داشت: سي هزار زن و ده هزار مرد.
نسبت هميشه چنين بوده است:
چهار مريد میآیند؛ سه نفرشان زن هستند و يك نفر مرد؛ و آن مرد نيز زياد قابلاطمینان نيست؛ شايد به خاطر آن زنان آمده باشد! اين خطر هميشه وجود دارد!!!
ولي بزرگترین مرشدان هميشه مردان بودهاند. اين يك پارادوکس است، ولي چنين است، زيرا يك مرشد براي اينكه روي شما كار كند بايد به هزار و يك روش دست بزند. مرشد بايد به بيرون حركت كند، براي كمك به شما، براي گرفتن دست شما، براي حفاظت از شما، براي تكان دادن شما، براي كشاندن شما به ناشناخته، براي هل دادن شما.
دليلش همين است. او بايد هزار و يك كار بكند كه همهی اینها تهاجمي هستند. دليلش اين است.
اين ربطي به جامعهی مردسالار ندارد. حتي در آينده، وقتیکه برابريِ جنسیتی مطلقاً برقرار شد باز مرد، پدر خواهد بود و زن، مادر.
... و از آن قبيل معجزات رخ نمیدهند!
برگردان : محسن خاتمی ؛ با اندکی ویرایش
مطلبی دیگر از این انتشارات
از زندگیهای گذشتهی شما و اتفاقات پس از مرگ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
در ستایش خودخواهی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
دموكراسی؟! شوخی میکنید!