مهندس عمران؛ پادکست «خوانش کتاب برای انسان خردمند»؛ نویسندهی علمی/تخیلی؛ مترجم و ویراستار؛ گوینده و تهیهکننده رادیو در سالهای دور! عاشق موسیقی، سینما، اخترفیزیک، اتیمولوژی، زبانشناسی و...
يوگا درمان نيست
◄ امروزه در غرب انواع درمانها و به اصطلاح «تراپیها» رایج است و بسیاری از روانشناسهای غربی فكر میکنند كه یوگا نیز نوعی درمان است. چنین نیست! یوگا یك انضباط درونی است.
و تفاوت چیست؟
تفاوت این است: درمان وقتی موردنیاز است كه تو بیمار باشی، اگر روانپریش باشی نیاز به درمان داری.
اما یك انضباط حتی وقتی كه سالم هستی موردنیاز است.
درواقع فقط وقتی كه سالم باشی یك انضباط میتواند به تو كمك كند.
یوگا برای موارد روانپریشی نیست.
یوگا برای كسانی است كه تا جایی كه به علوم پزشكی مربوط است، كاملاً «سالم و نرمال» هستند.
یوگا برای كسانی است که چند شخصیتی نباشند؛ دیوانه نباشند؛ عصبی نباشند.
اینها مردمانی سالم هستند، بدون هیچگونه اختلال روانی.
بااینوجود، آنان از طریق یوگا به این هشیاری میرسند كه هر آنچه نرمال بودن خوانده میشود عبث است؛ هرچه كه سلامت روان خوانده میشود، بیفایده است.
به چیز بیشتری نیاز است؛ چیزی عظیمتر؛ چیزی مقدستر.
یك كل موردنیاز است.
درمانها برای مردمان بیمار است. درمانها میتوانند كمك كنند تا تو وارد یوگا شوی، ولی یوگا یك درمان نیست.
یوگا برای ردهی والاتری از سلامتی است؛ ردهای متفاوت؛ یك نوع «بودن» خاص و نوعی تمامیت.
درمانها، فوقش این است كه تو را تنظیم میکنند.
فروید میگوید: ما بیش از این نمیتوانیم کاری بكنیم. ما میتوانیم تو را یك عضو تنظیم شده و نرمال از جامعه كنیم...
ولی اگر خود جامعه دچار روانپریشی باشد، چه؟!
و همینطور هم هست! خود جامعه بیمار است!
یك درمان میتواند تو را طوری تنظیم كند كه بتوانی با جامعه كنار بیایی، ولی خود جامعه بیمار است!
بنابراین گاهی رخ میدهد كه در جامعهای بیمار، یك انسانِ سالم به نظر بیمار میآید.
یك مسیح را به نظر بیمار میآید و هر تلاشی کردند تا تنظیمش كنند! وقتی هم دریافتند كه امیدی به او نمیرود، مصلوبش كردند.
حال دیگر این مرد لایق مصلوب شدن است!
خود جامعه بیمار است به این دلیل كه جامعه چیزی جز حاصل جمع شما نیست.
وقتی تمام اعضای جامعه بیمار باشند، جامعه بیمار است و هر عضو باید خود را با آن تنظیم کند!
به همین سبب است که میگویم یوگا درمان نیست.
یوگا به هیچ وجه نمیکوشد شما را با جامعه تنظیم كند.
اگر اصرار دارید از اصطلاح تنظیم شدن استفاده کنید به یاد داشته باشید که یوگا در هر حال تنظیم شدن با جامعه نیست، بلكه تنظیم شدن با جهان هستی است؛ تنظیم شدن با خداگونگی است.
بنابراین ممكن است كه یك یوگی كامل به نظر شما دیوانه بیاید.
شاید به نظر شما حواسش را از دست داده باشد و در ذهنش حضور نداشته نباشد، زیرا اینك او با چیزی عظیمتر، با ذهنی والاتر و ردهای بالاتر در تماس است.
او با ذهن كائنات (Universal mind) در تماس است.
همیشه چنین رخ میدهد: یك بودا، یك عیسی، یك كریشنا؛ آنان همگی قدری به نظر دیوانه میرسند!
آنان به ما تعلق ندارند، به نظر خارجی (Outsider) میآیند.
برای همین است كه آنان را آواتار (Avatar) میخوانیم: خارجی.
گویی از سیارهای دیگر آمدهاند؛ مانند ما نیستند.
شاید آنان والاتر باشند، شاید خوب باشند، شاید الهی باشند، ولی از جنس ما نیستند.
از جای دیگری آمدهاند! آنان بخشی از پیکرهی جامعهی ما انسانها نیستند.
اما در واقع چنین نیست و آنان داخلیهای واقعی هستند! زیرا آنان درونیترین رشتهی هستی را لمس کردهاند ولی به نظر ما، خارجی میآیند...
اوشو - یوگا: آلفا و امگا، جلد اول
برگردان: محسن خاتمی
ویرایش: فرهاد
مطلبی دیگر از این انتشارات
تو مالک او نیستی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
زنانه/مردانه؛ نیمکرهها و رابطههای شکستخوردهی ما!
مطلبی دیگر از این انتشارات
این «فرگشت» لعنتی!