اندک جایی برای زیستن🌱
حوصله م سر رفته
ابرهای مهاجر حامل اشک های آسمان آهسته می گذرند.
قطره ای از اشک آسمان گوشه ای از قلب خشک شده ی زمین را سبز می کند.
دریا خروشان می شود.
ماه نمایان می شود.
و من در لبه ی پنجره ی خانه ی چوبی مادربزرگ غرق این افکارم، که اشک های چشم تو بیشتر است یا آسمان؟

مطلبی دیگر از این انتشارات
تقصیر من است!
مطلبی دیگر از این انتشارات
حافظ عزیز!
مطلبی دیگر از این انتشارات
خواندن، نوشتن، سفر